- متعلقات
- علاقه ها و توابع، ملزومات و متملکات، فرزند و عیال و اهل خانه و آنچه مسوب به خانه باشد، کسان، حاصه مردم، حرم
معنی متعلقات - جستجوی لغت در جدول جو
- متعلقات ((مُ تَ عَ لِّ))
- جمع متعلقه، وابسته ها، ضمایم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متخلقه
راسته بر شوندگان
جمع متعلمه، میلاوان شاگردان جمع متعلمه
جمع متملقه
جمع تعلق
جمع واژۀ معلقه، بلاتکلیف، در علوم ادبی هر یک از هفت قصیده ای که در زمان جاهلیت از دیوار کعبه آویخته بودند
سبعه معلقه، هفت قصیده ای که در زمان جاهلیت در خانه کعبه آویزان کرده بودند
جمع تعلیق
جمع متخلفه
جمع متخلصه، نامیدگان جمع متخلصه
جمع متحلیه
جمع متالمه، دردمندان جمع متالمه
جمع متحققه، هست شوندگان راست درآمدگان جمع متحققه
جمع متجلیه
جمع متجلده
جمع متفرقه، پراکندگان پرا شیدگان ولا وان جمع متفرقه
جمع متکلم، سخنگویندگان جمع متکلمه
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکلفه (متکلف) : ... از بهر آنک جمله مصنوعات شعر و مستبدعات نظم که در فصول متقدم بر شمردیم و آنرا از مستحسنات صنعت نهاد از قبیل متکلفات اشعارست
جمع متعدیه
جمع متعلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متملکه، ویسان جمع متملکه (متملک) : تمامی جهات و متملکات شاملو بدست تکلو افتاد، جمع متملکه
جمع متولده (متولد) : مر این متولدات را فاعل نفس نیست
جمع مستعلیه، کامی ها وات های کامی:، غ قاف صاد ضاد طا ظا
جمع تخلق
جمع تعرق
جمع تعمق
جمع تعلم
جمع تعلل
جمع تعقل
جمع تملق
متعلق، همسر مرد، عیال، زوجه
جمع متفقه، همیوختان همدستان ساز واران جمع متفقه
جمع متصله، همبندان پیوستگان جمع متصله (متصل) : دو شکل دیگر بود مرمتصلات را که بدل موضوع و محمول و مقدم و تالی کنی