متعادل برابر، ترازمند، ویژگی کسی یا چیزی که حالت طبیعی دارد، بدون افراط وتفریط ادامه... برابر، ترازمند، ویژگی کسی یا چیزی که حالت طبیعی دارد، بدون افراط وتفریط تصویر متعادل فرهنگ فارسی عمید
متعادل (مُ تَ دِ) برابر یکدیگر. (ناظم الاطباء). هم وزن. هم سنگ تراز و برابر شده. و رجوع به تعادل شود ادامه... برابر یکدیگر. (ناظم الاطباء). هم وزن. هم سنگ تراز و برابر شده. و رجوع به تعادل شود لغت نامه دهخدا
متعادل ((مُ تَ دِ)) دارای تعادل، دارای اعتدال ادامه... دارای تعادل، دارای اعتدال تصویر متعادل فرهنگ فارسی معین
متعادل هم سنگ، هم وزن، برابر، ترازمند، تعادل دار، دارای تعادل، دارای اعتدال، میانه رو ادامه... هم سنگ، هم وزن، برابر، ترازمند، تعادل دار، دارای تعادل، دارای اعتدال، میانه رو فرهنگ واژه مترادف متضاد