جدول جو
جدول جو

معنی متطرق - جستجوی لغت در جدول جو

متطرق
راه یابنده، ویژگی جسمی که چکش بخورد، چکش خوار
تصویری از متطرق
تصویر متطرق
فرهنگ فارسی عمید
متطرق(مُ تَ طَرْ رِ)
ضرب خورده، متفرق، راه گیرنده باشد. (آنندراج). راه یابنده و راه پیداکننده. (غیاث) ، آن که مقابلی می کند و دچار می شود و روبرو می گردد و تعرض می نماید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تطرق شود، پیشوا وپیشرو و رهنما. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
متطرق
پراکنده، راه گیرنده راه جوینده راه جوینده راه یابنده
تصویری از متطرق
تصویر متطرق
فرهنگ لغت هوشیار
متطرق((مُ تَ طَ رِّ))
راه یابنده
تصویری از متطرق
تصویر متطرق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متفرق
تصویر متفرق
پراکنده، دورازهم، در تصوف ویژگی سالکی که در حالت تفرقه است
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ حَرْ رِ)
سوخته شده. (آنندراج). سوخته و افروخته. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحرق شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ خَرْ رِ)
دریده و پاره پاره. (آنندراج). دریده و پاره پاره شده و شکافته شده. (ناظم الاطباء). رجل متخرق السربال، مردی که از درازی سفر، جامۀ وی پاره پاره شده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دروغگوی. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) ، فراخ دست در سخاوت و جوانمرد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخرق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
پراکنده شده
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که از علمی مقداری آموخته باشد بدون اینکه در آن متخصص و متبحر و متعمق باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متطرب
تصویر متطرب
شادمان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
((مُ تَ فَ رِّ))
پراکنده، پریشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
پراکنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
متنوّعاتٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
Sparse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
稀疏的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
まばらな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متفرّق، متفرّقه، گاه به گاه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
nadra
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
เบาบาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
متفرق
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
드문
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
מפוזר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
sparso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
বিরল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
विरल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
schaars
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
рідкісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
разреженный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
rzadki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
spärlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
esparso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متفرق
تصویر متفرق
escaso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی