جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متطرق

متطرق

متطرق
پراکنده، راه گیرنده راه جوینده راه جوینده راه یابنده
متطرق
فرهنگ لغت هوشیار

متطرق

متطرق
ضرب خورده، متفرق، راه گیرنده باشد. (آنندراج). راه یابنده و راه پیداکننده. (غیاث) ، آن که مقابلی می کند و دچار می شود و روبرو می گردد و تعرض می نماید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تطرق شود، پیشوا وپیشرو و رهنما. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

متفرق

متفرق
پراکنده، دورازهم، در تصوف ویژگی سالکی که در حالت تفرقه است
متفرق
فرهنگ فارسی عمید

متطرف

متطرف
کسی که از علمی مقداری آموخته باشد بدون اینکه در آن متخصص و متبحر و متعمق باشد
فرهنگ لغت هوشیار