جدول جو
جدول جو

معنی متصیر - جستجوی لغت در جدول جو

متصیر(مُ تَ صَیْ یِ)
مانا شونده به پدر خود. (آنندراج). کسی که مانا به پدر باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصیر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متصید
تصویر متصید
شکارچی، آنکه پیشه اش شکار کردن جانوران است، شکارگیر، صیدگر، نخجیرزن، نخجیرگیر، نخجیرگان، صیدافکن، قانص، صیّاد، حابل، صیدبند، شکارگر، نخجیروال، نخجیرگر
شکارگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصید
تصویر متصید
سرزمینی که در آن شکار فراوان باشد، جای شکار کردن، شکارگاه، شکارستان، نخجیرگاه، صیدگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصور
تصویر متصور
تصور شده، گمان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
حیران، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصدر
تصویر متصدر
کسی که در صدر مجلس نشسته است، صدرنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصور
تصویر متصور
کسی که صورت چیزی را در خیال خود مجسم می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود، دگرگون، آشفته و خشمگین، ناراحت و نگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصیف
تصویر متصیف
به سردسیر رفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصید
تصویر متصید
شکار جوی، شکارگر شکار جوینده، شکار کننده بحیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصور کننده و صورت چیزی را در ذهن خطور دهنده، کسی که تصور میکند و دریافت می نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
برگردنده از حال خود، گردیده، دگرگون
فرهنگ لغت هوشیار
بالا نشین در صدر مجلس نشیننده، صدر (پیشگاه) قرار گیرنده: در گاه رفیعش (به) صدر ملکی متصدر بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصبر
تصویر متصبر
شکیبا شکیب پیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهیر
تصویر متهیر
متهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
سرگشته، حیران، آواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصور
تصویر متصور
((مُ تَ صَ وِّ))
تصور کننده، خیال کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
((مُ تَ غَ یِّ))
دگرگون شده، تغییر حال یافته، آشفته، مضطرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متصید
تصویر متصید
((مُ تَ صَ یِّ))
شکار جوینده، شکار کننده به حیله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
((مُ تَ حَ یِّ))
سرگشته، حیران، حیرت زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دگرگون شونده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
Variable, Varying
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
Baffled, Stunned, Astonished, Astounded, Bedazzled, Perplexed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
переменный , изменяющийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
variabel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
здивований , приголомшений , розгублений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
змінний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
изумленный , ошеломленный , озадаченный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
erstaunt, verblüfft, verwirrt, perplex
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
zmienny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
zdumiony, oszołomiony, zaskoczony, zmieszany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
variabel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
variável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
surpreendido, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplexo, atônito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
verbaasd, verbluft, verward, perplex, verbijsterd
دیکشنری فارسی به هلندی