- متصفح
- ملاحظه کنندۀ صفحه به صفحه
معنی متصفح - جستجوی لغت در جدول جو
- متصفح
- نگرنده خواننده تامل کننده نظر کننده ملاحظه کننده: و آخر ختم بر مضاحکی چند و هزلیات کنم تا متصفحان این کتاب... بدان تفرجی کنند جمع متصفحین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متصفه در فارسی مونث متصف: زابدار فروزه دار مونث متصف
نادرست خوان
پگاه آینده
پژوهش، بدقت ملاحظه کردن چیزی را نیک دیدن ژرف نگریستن رسیدگی و جستجو کردن، کتابی راصفحه بصفحه وبدقت مطالعه کردن، ژرف نگری، جستجو، جمع تصفحات
چیزی را به دقت ملاحظه کردن، رسیدگی و جستجو کردن، کتابی را صفحه به صفحه و بادقت مطالعه کردن
چیزی یا کسی که دارای صفتی است، دارندۀ صفتی، وصف شده
توصیف شده و دارنده صفتی