جدول جو
جدول جو

معنی متصبر - جستجوی لغت در جدول جو

متصبر
(مَ تَ صَبْ بِ)
شکیبائی کننده. (آنندراج). کسی که شکیبائی می کند و صبر می نماید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خود را به ستم بازدارنده. (آنندراج). آن که به ستم خود را باز میدارد و منع می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تصبر شود
لغت نامه دهخدا
متصبر
شکیبا شکیب پیشه
تصویری از متصبر
تصویر متصبر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متجبر
تصویر متجبر
متکبر، ستم کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصور
تصویر متصور
تصور شده، گمان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصدر
تصویر متصدر
کسی که در صدر مجلس نشسته است، صدرنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودخواه، خودبین، گردنکش، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصور
تصویر متصور
کسی که صورت چیزی را در خیال خود مجسم می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متدبر
تصویر متدبر
کسی که از روی عقل می اندیشد، عاقل، دانا، خردمند، فرزانه، لبیب، حصیف، اریب، خردومند، پیردل، داناسر، خردور، بخرد، نیکورای، متفکّر، فروهیده، فرزان، خردپیشه، صاحب خرد، راد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متبصر
تصویر متبصر
نیک نگرنده شناسا بصیر و دانا دقیق جمع متبصرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متدبر
تصویر متدبر
اندیشه کننده، آنکه درست دریافت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند و مغرور، بزرگمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصور کننده و صورت چیزی را در ذهن خطور دهنده، کسی که تصور میکند و دریافت می نماید
فرهنگ لغت هوشیار
بالا نشین در صدر مجلس نشیننده، صدر (پیشگاه) قرار گیرنده: در گاه رفیعش (به) صدر ملکی متصدر بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصبح
تصویر متصبح
پگاه آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصبب
تصویر متصبب
شارآب آب فرو ریزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبصر
تصویر متبصر
((مَ تَ بَ صِّ))
بصیر و دانا، دقیق، جمع متبصرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
((مُ تَ کَ بِّ))
خودبین، مغرور، دارای تکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متصور
تصویر متصور
((مُ تَ صَ وِّ))
تصور کننده، خیال کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متدبر
تصویر متدبر
((مُ تَ دَ بِّ))
اندیشه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
Arrogant, Bigheaded, Boastful, Cocky, Pompous, Stuckup, Smug
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogant, prétentieux, vaniteux, pompeux, suffisant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
kibirli, kendini beğenmiş, övünen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
sombong, membanggakan, angkuh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
গর্বিত , অহংকারী , অহংকারী , অহংকারী , গর্বিত , গর্বিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
घमंडी , घमंडी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogante, presuntuoso, vanitoso, pomposo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogant, verwaand, opschepperig, pompeus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogante, engreído, jactancioso, pomposo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
зарозумілий , хвастливий , пихатий , пихатий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
высокомерный , высокомерный , хвастливый , заносчивый , высокомерный , самодовольный , надменный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arogancki, zarozumiały, pompowy, wyniosły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogant, eingebildet, prahlerisch, pompös, selbstgefällig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogante, convencido, vaidoso, pomposo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
거만한 , 잘난 척하는 , 자랑하는 , 잘난 척하는
دیکشنری فارسی به کره ای