- متشنج
- دارای تشنج، لرزان، دارای هرج و مرج و آشوب، ناآرام
معنی متشنج - جستجوی لغت در جدول جو
- متشنج
- پوست در کشیده و ترنجیده، لرزان
- متشنج ((مُ تَ شَ نِّ))
- لرزان، لرزنده، دارای تشنج
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر کرشمه پر ناز نازنین ناز کننده با ناز و کرشمه
ناآرامی، لرزش، تنش
لرزیدن، در هم کشیدن اعضا
در هم کشیده شدن، ترنجیده شدن، کشیده شدن اعضای بدن، ترنجیدگی، در پزشکی انقباضات غیر ارادی عضلات که ناشی از تحریکات غیرعادی مغز است و گاه باعث بیهوشی می شود
مگس سبز رنگی که روی گوشت می نشیند و از آن تغذیه می کند. دزد راهزن، خل ابله
مگس سبز رنگ، مژمژ