- متشمر
- آماده شونده برای کاری، آماده و مهیا
معنی متشمر - جستجوی لغت در جدول جو
- متشمر
- کار آماده دامن بکمر زده، آماده کننده خود برای کاری آماده مهیا: و سلطان مستعد کار شد و متشمر کار زار
- متشمر ((مُ تَ شَ مِّ))
- آماده، آماده برای انجام کار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپاسمند، سپاسگزار
سپاس گزار، سپاسگزارم، ممنونم
فراهم آمده
نابود شونده
شرمنده
بوینده
سپاسدار، سپاسگزار
شکافته
خشمناک، زشتخو بد خو بد خلق، خشمگین خشمناک غضبناک جمع متنمرین
مانند پلنگ غرنده
کمر بستن، آستین بالا زدن، چابکی آستین بر زدن دامن برچیدن، آماده شدن، چابکی کردن
مرد با همت در کار، کوشا، کارآزموده
آنکه به شتاب و سرعت وادار شده، آمادۀ کار شده
به سرعت رفتن، گذشتن، با ناز و تکبر خرامیدن و رفتن، آمادۀ کاری شدن
شتابیده، آماده، آهنجیده، دامن به کمر زده کوشا بسرعت واداشته، تهیه شده مهیا، قصد شده، دامن بکمر زده: زان یک بنیان شرع گشته مشید زین یک دامان عدل گشته مشمر. (قاآنی)