جدول جو
جدول جو

معنی متشمر

متشمر((مُ تَ شَ مِّ))
آماده، آماده برای انجام کار
تصویری از متشمر
تصویر متشمر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متشمر

متشمر

متشمر
کار آماده دامن بکمر زده، آماده کننده خود برای کاری آماده مهیا: و سلطان مستعد کار شد و متشمر کار زار
فرهنگ لغت هوشیار

متشمر

متشمر
آمادۀ کار. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). آماده و مهیا و آماده شدۀ برای کاری. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) : چون... فضیحت خود بدید (شتربه) ... مستعد و متشمر روی بگرداند. (کلیله و دمنه). و مستعد و متشمر بایستاد ناگاه به آبی برسید (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 268). و سلطان مستعد کار شد و متشمر کارزار و جملۀ اعیان خانان را حاضر کرد. (جهانگشای جوینی). مستعد و متشمر کار گشتند و خواستند که آن عزیمت بامضا رسانند. (جهانگشای جوینی). و سلطان مستعد کار شد و متشمر کارزار. (جهانگشای جوینی ص 168 ج 2)
لغت نامه دهخدا