- متشابک
- آنچه به هم مربوط است، شبکه شبکه
معنی متشابک - جستجوی لغت در جدول جو
- متشابک
- در هم در هم آمیخته مختلط، متشبه
- متشابک ((مُ تَ بِ))
- درهم آمیخته، مختلط، مشتبه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث متشابک
مانند هم، همانند، مقابل محکم، آیه ای که معنی واقعی آن معلوم نیست
هنباز
ماننده شونده، مانند و شبیه
کار درهم و مختلط، بهم پیچیده
آنکه خود را به کاری مشغول سازد
همانند، مانند هم، مثل یکدیگر، شبیه، نظیر
پی در پی، پیاپی، پشت سرهم، یکی پس ازدیگری
آنچه دو سو داشته باشد، دارای دو طرف، رو به رو، مقابل
کسی که خود را شاعر می پندارد و تظاهر به شاعری می کند
درک کننده رسنده، دریابنده رسنده بچیزی، درک کننده دریابنده جمع متدارکین، آوردن الفاظی است در ابتدای کلام که موهم ذم باشد و بقیه کلام بنحوی آورده شود که رفع توهم گردد. شاعر گوید: حیف باشد زانکه انسان گویمت از بهر آنک تن بود ناپاک انسان راتو پاکی همچو حان. توضیح فرق آن با تاکید المدح بمایشبه الذم در آنست که در صنعت اخیر تاکید مقصود است و در متدارک تاکید نیست بلکه محض صفت مراد است، قافیه ای که دو متحرک و یک ساکن داشته باشد: بنام خداوند حان و خرد و این و تد مقرون است، یکی از بحر های مستحدث عروضی که اجزای آن هشت بار فاعلن است. توضیح متدارک مثمن سالم تقطیع آن هشت بار فاعلن است: چون رخت ماه من بر فلک مه نتافت بر درت شاه من جز ملک ره نیافت. (بدیع)
آفریکان اناهید پاک منزه (خاص خدا)
متحابه در فارسی مونث متحاب: همدوستار مونث متحاب: سفارتخانه های دول متحابه دربار همایون، جمع متحابات
نابود شونده بیهوده شونده از بین رونده باطل شونده: اصحاب ابو هاشم گویند مثل بمثل متحابط شود... توضیح در عربی تحابط نیامده و احباط بمعنی از بین بردن و باطل کردن و اعراض آمده ولی متحابط در فارسی استعمال شده
پی در پی و متوالی
با هم رویاروی گردنده، روبروی یکدیگر
بر روی یکدیگر انباشته شده
بزرگ منشی و تکبر نماینده
کسی که خود را شاعر پندارد
در هم آویخته
مونث متشابه: ... قسم اول را اسما متشابهه خوانند، جمع متشابهات
هماورد پیشی جوی پیشی گیرنده (بر یکدیگر) جمع متسابقین
گوشمال دهنده، خراشیده، کامیاب، کارزار کننده، انبوه شونده
اتفاق کننده، موافق و مطابق
همخند
زیانمند، دریغا گوی پشیمان، زیانرسان ضرر کننده زیانمند، افسوس خورنده، بزیان افکننده یکدیگر
مونث متشعب
متشایم در فارسی: مرغوا زننده فال بد زننده
فال بد زننده
هنباز
سگالنده