جدول جو
جدول جو

معنی متشابک

متشابک((مُ تَ بِ))
درهم آمیخته، مختلط، مشتبه
تصویری از متشابک
تصویر متشابک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متشابک

متشابک

متشابک
امور مختلط و درهم. (آنندراج). کار درهم و شوریده و مختلط. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تشابک شود
لغت نامه دهخدا

متشابه

متشابه
مانند هم، همانند، مقابلِ محکم، آیه ای که معنی واقعی آن معلوم نیست
متشابه
فرهنگ فارسی عمید

متشابه

متشابه
شبیه، مانند یکدیگر، آیاتی از قرآن که علاوه بر معنی ظاهری قابل تعبیر و تفسیر است
متشابه
فرهنگ فارسی معین

متشارک

متشارک
انباز. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در شراکت و انبازی همراه شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تشارک شود
لغت نامه دهخدا