- متسالم
- آشتی کننده آرامشجوی آشتی کننده با دیگری صلح کننده با یکدیگر
معنی متسالم - جستجوی لغت در جدول جو
- متسالم ((مُ تَ لِ))
- آشتی کننده با دیگری، صلح کننده با یکدیگر
- متسالم
- سازگار، هماهنگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همسخن
با یکدیگر طلح کردن
با هم صلح کردن، با هم آشتی کردن
ویژگی کسی که از حادثه و پیشامدی افسرده و دردمند باشد، دردمند، دردناک
دردناک، دردمند، درد یافته درد ناک دردمند درد کشنده دردمند، کسی که بر اثر حادثه و واقعه ای دردمند و افسرده است جمع متالمین
پیاپی، پی در پی
برین، فرایاز، والا
انبوه، چگال، فشرده
شوربختم
شمشیر از نیام برکشیدن
گذشته، دیرینه، پیشین
هجوم کننده، حمله ور
خودرابه خواب زننده،
بلند پایه، بلند و رفیع
روی هم جمع شده، انبوه، فشرده
آنکه با طرف دعوی نزد حاکم می رود
دارای دشمنی و جنگ با یکدیگر، دشمن، در علم حقوق یک طرف دعوا در محاکمه
کسی که مالی یا ملکی از طرف کس دیگر به او مصالحه شود، کسی که در عقد صلح مالی را قبول می کند، کسی که با دیگری صلح و سازش کند
در حال خروشیدن و به هم خوردن، دارای تلاطم، کنایه از ناآرام، آشفته
کسی که با دیگری خرید و فروش و معامله می کند، یک طرف معامله
ناموافق و مغایر
رباینده از یکدیگر
خلنده
دشمن کینگر آنکه با دیگری دشمنی کند جمع متخاصمین
مردمیار کسی است که همیشه بخدمت بندگان خدا قیام کند و خدمت او خالی از هوا ها و شوایب نفسانی باشد و لیکن هنوز بحقیقت زهد نرسیده باشد، گاه بسبب غلبه ایمان بعضی از خدمات او در محل قبول افتد و گاه بواسطه غلبه هوا خدمت او قبول نشود
آزما ینده
گول نما
متالمه در فارسی مونث متالم: دردمند درد کشیده مونث متالم جمع متالمات
زیر بار رونده
هم پیمان هم سوگند
آنکه با طرف دعوی نزد حاکم رود