- متانی
- کسی که در کاری تامل و درنگ می کند، درنگ کننده
معنی متانی - جستجوی لغت در جدول جو
- متانی
- درنگ کننده آهسته کار متاهل یالمند زندار آنکه در امری درنگ و تامل کند درنگ کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث متانی
رایگان
خواهشمند
معتدل، وسط
اذیت دیده، آزار رسیده
وقار و سنگینی، محکم بودن، نیرومندی
وسطی، میانه، میانی مثلاً قرون وسطی
کسی که به دیگری تاسی می کند، پیروی کننده
کسی که تمنی و آرزویی دارد، آرزو کننده، خواهش کننده
مبناها، پایه ها، بنیان ها، جمع واژۀ مبنا
بناها، عمارت ها، ساختمان ها، بن ها، پایه ها، اساس ها، ساختن ها، جمع واژۀ بنا
بناها، عمارت ها، ساختمان ها، بن ها، پایه ها، اساس ها، ساختن ها، جمع واژۀ بنا
در تازی نیامده شهر آشوبی حالت و کیفیت فتان فتنه انگیزی
یانه ای بزرکی منسوب به کتان: (نزد خورشید فضل گردو نی پیش مهتاب طبع کتانی) (سنائی)، نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارا بر جستگیها یی است بطرح تار و پود پارچه کتان
عمارتها و بناها و اساسها و شالوده ها
تسلی گیرنده، بردبار وصابر و شکیبا پیرو آنکه بدیگری تاسی کند پیرو
ایذا یابنده و آزرده شونده، رنج کشیده ستو هیده آزر ده آزار دیده اذیت یابنده آزرده شونده: اذیت دیده
مهیا و آماده شده رسنده، رسا ننده رسنده و اصل، رساننده
متانت در فارسی: استواری، نیرو مندی، گرانسنگی، پابر جایی
استواری و محکمی، پایداری و برقراری و ثبات قدم و استحکام
گناه بندنده
کم شونده تکیدا (از واژه تکیده برابر با لاغر و ضعیف) کم وضعیف شونده، بحر متدارکبحر متسق: و هم ازین معنی آن بحر مستحدث را متدارک نام کردند که اسباب آن اوتاد آنرا دریافته است و بعضی آنرا بحر متسق خوانند و برخی بحر متدانی و این همه نامهایی است متقارب المعنی
سراینده سرود گوی، بی نیاز بی نیاز گردنده
آرزومند
مفت و رایگان و بی مزد و اجرت
جمع مثنی، دو تا ها، دو دو ها، تار های دویم در چنگ
جمع مغنی، جایباش ها چاره ها منسوب به مغان، شرابی که زردشتیان عمل آورده باشند
معنی ها، مفهومها، منظورها
در تازی نیامده جایگاهی منسوب به مکان: (پس وصف حرکت مکانی کرد) (مصنفات بابا افضل 392: 2)
شیوه مانی دبیره مانی منسوب به مانی مانوی. یا خط منانی. خط مانوی
منسوب به میان: وسطی، وسط میانه: در صدر خردمندان بی فضل نه خوبست چون رشته لولو که بود سنگ میانیش. (ناصرخسرو)
تمنا کننده، خواهشمند، مستدعی