منسوب به وسط، منسوب به میان، آن که یا آنچه نسبت به میان دارد، هرچیزکه در وسط و میان واقع شود، وسطی، قسمت وسطای غلاف تخم نباتات، (ناظم الاطباء)، واسطهالعقد، (از یادداشت مؤلف) : در صدر خردمندان بی فضل نه خوب است چون رشتۀ لؤلؤ که بود سنگ میانیش، ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 296)