جدول جو
جدول جو

معنی مبهش - جستجوی لغت در جدول جو

مبهش(مُ بَهَْ هََ)
سریع. (ذیل اقرب الموارد). سیر مبهش،سیر سریع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبهج
تصویر مبهج
شادی آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
نامشخص، نامعلوم، ویژگی کار مشکل و پیچیده، پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدهش
تصویر مدهش
چیزی که باعث سرگشتگی و حیرت می شود، دهشت آور، حیرت انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهی
تصویر مبهی
ویژگی هر دارویی که نیروی جنسی را افزایش دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبهش
تصویر تبهش
فراهم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهی
تصویر مبهی
ور نفزا دارویی که قوه باه بیفزاید زیاد کننده قوه باه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دربسته، بیهوش، کار فرو بسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهت
تصویر مبهت
حیران کننده و آشفته کننده و مشوش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرش
تصویر مبرش
سوهان، رنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهش
تصویر مجهش
آماده گریستن شونده، شتاباننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدهش
تصویر مدهش
شگفت آور، هاژیگر (هاژی حیرت) در دهشت اندازنده دهشت آور حیرت آور
فرهنگ لغت هوشیار
شادی بخش شادی آفرین شادی بخش شادی آفرین شاد سازنده مسرور کننده. شاد سازنده مسرور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
((مُ هَ))
نامعلوم، مجهول، پیچیده، دارای ابهام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهج
تصویر مبهج
((مُ هِ))
شاد سازنده، مسرور کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدهش
تصویر مدهش
((مُ هِ))
وحشت آور، هراسناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دو پهلو، پوشیده، پیچیده، سربسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
Ambiguous, Blurred, Blurry, Cryptic, Inscrutable, Perplexing, Obscure, Indistinct, Mystifying, Nebulous, Puzzling, Shadowy, Vague
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambigu, flou, cryptique, indistinct, insondable, mystifiant, nébuleux, obscur, déroutant, déconcertant, ombragé, vague
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambíguo, borrado, críptico, indistinto, inescrutável, desconcertante, nebuloso, obscuro, sombrio, vago
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambigu, kabur, misterius, tidak dapat dipahami, membingungkan, berkabut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
あいまいな , ぼんやりした , 神秘な , 不可解読な , 不解の , 曖昧な , 不明な , 混乱させる , 影のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
模糊的 , 神秘的 , 难以理解的 , 令人困惑的 , 阴影的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
מעורפל , מטושטש , סודי , מעורפל , סתום , מִסְתַּרִי , מעורפל , מעורפל , מַבְרִיח , מבלבל , אפל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
애매한 , 흐릿한 , 수수께끼의 , 불분명한 , 불가해한 , 혼란스러운 , 흐릿한 , 모호한 , 수수께끼 같은 , 그림자가 있는 , 모호한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
belirsiz, bulanık, gizemli, anlaşılmaz, kafa karıştırıcı, gölgeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambiguo, sfocato, criptico, indistinto, insondabile, misterioso, nebuloso, oscuro, sconvolgente, sconcertante, ombreggiato, vago
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
अस्पष्ट , धुंधला , रहस्यमय , उलझन , अस्पष्ट , भ्रमित करने वाला , उलझनभरा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
mehrdeutig, verschwommen, kryptisch, undeutlich, unerschütterlich, mystifizierend, nebulös, dunkel, verwirrend, rätselhaft, schattig, vage
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambiguo, borroso, críptico, indistinto, inescrutable, desconcertante, nebuloso, oscuro, sombrío, vago
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
dubbelzinnig, wazig, cryptisch, onduidelijk, ondoorgrondelijk, verwarrend, nevelachtig, raadselachtig, schaduwrijk, vaag
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
двозначний , розмитий , загадковий , неясний , незбагненний , заплутаний , туманний , невизначений , невизначений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
двусмысленный , размытый , загадочный , неясный , озадачивающий , туманный , сбивающий с толку , неопределенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
niejednoznaczny, zamazany, kryptyczny, niejasny, zagadkowy, zagmatwany, mętny, mylący, mroczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
kutoeleweka, hafif, fumbo, hafifu, isiyoweza kueleweka, kuchanganya, changamoto, kuchanganyikiwa, kivuli, vague
دیکشنری فارسی به سواحیلی