جدول جو
جدول جو

معنی مبروص - جستجوی لغت در جدول جو

مبروص
برص دار، مبتلا به برص
تصویری از مبروص
تصویر مبروص
فرهنگ فارسی عمید
مبروص
پیس اندام پیسی (گویش فرارودی) آنکه به برص مبتلی است پیس اندام
تصویری از مبروص
تصویر مبروص
فرهنگ لغت هوشیار
مبروص
((مَ))
آن که به بیماری برص مبتلی باشد
تصویری از مبروص
تصویر مبروص
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبرور
تصویر مبرور
عنوانی برای فرد فوت کرده، شادروان، پذیرفته شده و مقبول از جانب خدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبروز
تصویر مبروز
باز گشاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرور
تصویر مبرور
نکویی کرده شده، پسندیده، مقبول در نزد خدا
فرهنگ لغت هوشیار
آب سرد آب خنک، نان آب زده سرد شده، آب سرد، نان که بر آن آب ریخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محروص
تصویر محروص
آزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرور
تصویر مبرور
((مَ))
خوبی دیده، آمرزیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبرود
تصویر مبرود
((مَ))
سرد شده، آب سرد، نان که بر آن آب ریخته باشند
فرهنگ فارسی معین