جدول جو
جدول جو

معنی مایملک - جستجوی لغت در جدول جو

مایملک
آنچه در تصرف کسی باشد، دارایی
تصویری از مایملک
تصویر مایملک
فرهنگ فارسی عمید
مایملک
(یُ / یَ لَ)
مال. دارایی: مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، (اصطلاح فقهی ومدنی) قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند، شامل دیون نمی شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی)
لغت نامه دهخدا
مایملک
دارایی، مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود، مال
تصویری از مایملک
تصویر مایملک
فرهنگ لغت هوشیار
مایملک
((یَ لَ))
دارایی، مال
تصویری از مایملک
تصویر مایملک
فرهنگ فارسی معین
مایملک
دارایی، مال، مال ومنال، هست ونیست، هستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میمیک
تصویر میمیک
حرکات و حالات چهرۀ هنرپیشه در هنگام بازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متملک
تصویر متملک
آنچه به مالکیت درآید، مال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متملک
تصویر متملک
مالک شونده، مالک چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارمولک
تصویر مارمولک
گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، باشو، ماتورنگ، کربش، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کرباشو، کلباسو،
کنایه از مکار، حیله گر، کنایه از لاغر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستملک
تصویر مستملک
جایی که کسی آن را ملک خود قرار داده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ مَ)
بر + خوهل، کج و ناهموار. (آنندراج). کج و ناراست و به حذف اول وثانی هم به این معنی آمده است. رجوع به خوهل شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مارمورک. سوسمار. ضب ّ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جانوری است از ردۀ خزندگان و از راستۀ سوسماران و از گروه شکافی زبانان که در همه مناطق معتدل و سرد اروپا و آسیاو افریقا فراوان است. این جانور بسیار چابک است و در حدود 20 گونه از آن شناخته شده که اکثر در مناطق بیابانی ولم یزرع و یا کوهستانی می زیند و گونه ای از آنها در منازل دیده می شود که به سوسمار خانگی یا کلپاسو (کلپاسه) مشهور است.
مارمولک از حشرات و کرمها تغذیه می کند و بهیچوجه اذیت و آزاری برای انسان ندارد و از این جهت حیوان مفیدی است. مارمولک زمستانها در شکاف دیوارها و زیرتخته سنگها می خوابد و با شروع گرما بیدار می شود و به فعالیت می پردازد. مارمولک اقسام مختلف دارد و گونه ای از آن که به نام سوسمار کویر موسوم است، ممکن است طولش تا2 متر هم برسد و آن در اصطلاح ساکنان نواحی کویر به بزغاله مار موسوم است. بزغاله مار در اماکن باتلاقی ورودخانه ها نیز می زید و از تمام حیوانات کوچکتر از خود تغذیه می کند و در رودخانه بآسانی شنا می کند و از درختها نیز بسهولت بالا می رود و تخم پرندگان و جوجه های آنها را می خورد. رویهم رفته حیوان موذی و خطرناکی است. (فرهنگ فارسی معین).
- مارمولک باغی، یکی از گونه های مارمولک که جزو گروه گوشتی زبانان است و درنواحی گرم آفریقا و آمریکا و آسیا یافت می شود. این جانور با انسان زود مأنوس می گردد و چون از حشرات تغذیه می کند، حیوان مفیدی است. بوسیلۀ کشتیهایی که ازشمال آفریقا به اروپا می روند این جانور به اروپا نیز راه یافته است. سام ابرص. (فرهنگ فارسی معین).
، به مجاز، محیل. مکار. گربز. سخت محیل و مکار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مثل مارمولک بودن، سخت محیل و گربز بودن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
، به مجاز، زن خردجثۀ لاغر و مکار. باریک اندام محیل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مارمورک شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لَ)
آنچه مالک شده باشند. ملک
لغت نامه دهخدا
(یَ مُ)
ابوسعد گوید که شهری بر کنار جیحون است و گروهی از فضلا بدانجا منسوب اند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
نام مطربۀ جمیله ای که میرزاخلیل سلطان از شاهزادگان تیموری در زمان حیات امیرتیمور گورکان نسبت به وی تعلق خاطر پیدا کرد و پنهان از حضرت صاحبقران او را به حبالۀ نکاح درآورد و چون امیرتیمور بر آن قضیه واقف گشت حکم فرمود که هر جا شادملک را ببینند بکشند و میرزاخلیل سلطان او را گریزانید... نوبت دیگر به عرض رسید که شاهزاده شادملک را همراه دارد تیمور به احضار او فرمان داد و امیرزاده آن ضعیفه را حاضر ساخت و حکم همایون به قتل او نفاذ یافت. سرایملک خانم معروض داشت که صدف وجود این عورت به دردانه ای از صلب میرزاخلیل سلطان آبستن است. امیر تیمور فرمود که او را به بیان آغا بسپارند تا بعد از وضع حمل فرزند را محافظت نموده مادر را به غلامی سیاه دهد و مقارن آن احوال امیرتیمور درگذشت و شاهزاده بفراغ بال آن گلعذار پرغنج و دلال را در آغوش کشید و بمرتبه ای شیفتۀ جمال و مشغوف وصال وی گشت که از استصواب او اصلا تجاوز جایز نمیداشت بلکه زمام اختیار ملک و مال را به قبضۀ تسلط آن سلیطه گذاشت... شادملک خلیل سلطان را بر آن داشت که هر یک از مخدرات سراپردۀ امیرتیمور و خواتین و سراری او را طوعاً کرهاً با یکی از ملازمان آستان خود در سلک ازدواج کشد. بواسطۀصدور امثال این افعال ناهنجار، طبایع صغار و کبار از امیرزاده خلیل سلطان متنفر گردید و امور سلطنتش اختلال پذیرفته به سرحد زوال رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 552). و رجوع به از سعدی تا جامی ص 413 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
چهارملک. چهار فرشتۀ مقرب خدا. جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل:
گاهی براق چارملک را لگام گیر
گاهی به دیو هفت سری بر کند لگام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
نام زن تاج خان افغانی. و تاج خان از جانب سلطان ابراهیم لودی فرمانروای دهلی (جلوس 923 هجری) حاکم چنار بود. (تاریخ شاهی ص 182)
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
دارایی و هر آنچه دارا و مالک باشند. (ناظم الاطباء). دارایی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مایملک
لغت نامه دهخدا
آنچه مالک شده باشند، ملک ویس ویسخواه زمین یا چیزی که بملکیت درآمده متصرف. بملکیت خواهنده زمین یاچیزی را متصرف
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری است از رده خزندگان و از راسته سوسماران و از گروه شکافی زبانان که در همه مناطق معتدل و سرد اروپا و آسیا وافریقا فراوان است. این جانور بسیار چابک است و در حدود 20 گونه از آن شناخته شده که اکثر در مناطق بیابانی ولم یزرع و یا کوهستانی میزیند گونه ای از آنها در منازل دیده میشود که به سوسمار خانگی یا لپاسو (کلپاسه) مشهوراست. مارمولک از حشرات و کرمها تغذیه میکند و بهیچوجه اذیت و آزاری برای انسان ندارد و از این جهت حیوان مفیدی است. مارمولک اقسام مختلف دارد و گونه ای از آن که بنام سوسمار کویر موسوم است ممکنست طولش تا 2 متر هم برسد و آن در اصطلاح ساکنان نواحی کویر به بزغاله مار موسوم است چلپاسه کلپاسه کرباسو کلباسو کلپاسو کلبسو کربسو چلپاسو گلموژ مارمولک مارملوکک. توضیح مارمولک زمستان را در شکاف دیوارها و زیر تخته سنگها میخوابد وبا شروع گرما بیدار میشود و بفعالیت میپردازد. بزغاله مار در اماکن باتلاقی و رودخانه ها نیز میزید و از تمام حیوانات کوچکتر از خود تغذیه مینماید و در رودخانه باسانی شنا میکند و از درختها نیزبسهولت بالامیرود و تخم پرندگان و جوجه های آنها را میخورد. رویهمرفته حیوان موذی و خطرناکی است. یا مارمولک باغی. یکی از گونه های مارمولک که جزو گروه گوشتی زبانان است و درنواحی گرم افریقا و آمریکا و آسیا یافت میشود. این جانور با انسان زود مانوس میگردد و چون از حشرات تغذیه میکند حیوان مفیدی است. بوسیله کشتی هایی که از شمال افریقا باروپا میروند این جانورباروپا نیز راه یافته است. سام ابرص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایملخ
تصویر پایملخ
ناچیز، بی مقدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ما یملک
تصویر ما یملک
آنچه هیر شود دارایی آنچه بملکیت در آید هستی دارایی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی لالباز -1 هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را بوسیله حرکات نمایش دهد، فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات بوسیله حرکات (بدون تکلم)
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشان مر گیجه از بیماری ها مرضی است حاد وساری و همه گیر که بواسطه اگزانتم مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتو کوک میباشد و دارای سمی است که تولید قرمزی میکند. این مرض در سنین بین 10 تا 15 سالگی دیده میشود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت بمرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده میشود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصا در آخر دوره نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تبهای دیگر بثوری شامل چهاردوره است: دوره کمون که 3 تا 6 روز طول میکشد، دوره یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع میشود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه میرسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توام است. تاکی کاردی در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین میشود و از درد گلو شکایت میکند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ میشوند ولی زبان هنوز سفید است. غالبا بیمار استفراغ میکند و این علامت مهمی است زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد. این دوره 12 تا 36 ساعت طول میکشد که با کوفتگی و تشنگی و غیره توام است، دوره بثورات که با اگزانتم وانانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی (عوارض دوره یورش) ادامه دارند اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و بطرف دست و پا میرود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. در روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت میشود که بالمس زبر احساس میشود. قرمزی زیر فشار دست وانگشتان از بین میرود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل بزردی ظاهر میشوند. بثورات یکنواخت است و فاصله پوست سالم پیدانمیشود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلا وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک وسوزان است و معمولا عرق روی آنرا فرا نمیگیرد. دوره بثورات 6 روز است و بعد از بین میروند. تمام زبان باردار است و سپس از جلو عقب شروع به قرمز شدن میکند (علامت مخصوص مرض مخملک)، دوره پوسته ریزی - بثورات از روز پنجم یا ششم وگاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن میکنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم میباشد و از سینه شروع میشود و بطرف دست و پا میرود. این بیماری مصونیت میدهد گل افشان مرگیجه مخملویی
فرهنگ لغت هوشیار
مالک چیزی ویس (ملک اربابی) ویسدار داستار بملکیت در آمده در تصرف کسی در آمده. مالک شونده متصرف جمع متملکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازملک
تصویر ازملک
لاتینی تازی شده از گیاهان دارویی از دسته مارچوبه ها بالکا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایله
تصویر مایله
مائله در تازی مونث مائل بنگرید به مایل مونث مایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستملک
تصویر مستملک
((مُ تَ لَ))
جایی که کسی آن را ملک خود قرار داده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متملک
تصویر متملک
((مُ تَ مَ لِّ))
مالک شونده، متصرف
فرهنگ فارسی معین
((مَ مَ لَ))
بیماری واگیردار که عامل آن یک نوع استرپتوکوک است و دارای سمی است که تولید دانه های قرمزی می کند
فرهنگ فارسی معین
((لَ))
جانوری است خزنده که پوستش از پولک های شاخی پوشیده شده است. دارای دو زوج اندام حرکتی است، چلپاسه، کنایه، از آدم زیرک و آب زیرکاه
فرهنگ فارسی معین
چلپاسه، کلپاسه، وزغه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب مارمولک: دشمنان در صدمه زدن به شما پیروز می شوند.
یک مارمولک را می کشید: پولی را که از دست داده بودید دوباره بدست می آورید.
یک مارمولک را در قفس می اندازید: شهرت و احترام شما بیشتر می شود.
یک کمربند یا کیف ازپوست سوسمار: پول
دوستان شما پوست سوسمار دارند: خیانت - کتاب سرزمین رویاها
۱ـ اگر خواب ببینید مارمولکی را می کشید، علامت آن است که شهرت و ثروت از دست رفته خود را بار دیگر به دست می آورید. اما اگر موفق نشوید مارمولک را بکشید و مارمولک از دستتان فرار می کند، نشانه آن است که در امور عاطفی با شکست مواجه خواهید شد.
۲ـ اگر زنی خواب ببیند مارمولکی از روی دامن او راه می رود یا او را گاز می گیرد، نشانه آن است که اندوه و بدبختی به او روی می آورد. همسر او در اثر حادثه ای معلول خواهد شد. و او برای گذراندن زندگی با تمامی تلاش و جدیت فراوان تنها درآمدی ناچیز عایدش خواهد شد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
از توابع گلی خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
بره ی شیرخوار گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی