- ماژور
- سرگرد، افسر ارتش بالاتر از سروان، یاور
معنی ماژور - جستجوی لغت در جدول جو
- ماژور
- فرانسوی سرگرد در ارتش، یاور در شهربانی سرگرد یاور
- ماژور ((ژُ))
- سرگرد، یاور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گمارده، کارگزار
پیمانه
خرابات، میخانه، قمارخانه
اجر داده شده، کسی که اجر و مزد گرفته
هر چیز درهم آمیخته، چیزهای به هم آمیخته
آنکه برای انجام کاری معیّن و منصوب می شود، امر شده، فرمان داده شده
پستی و بلندی زمین
کرمخواره از پرندگان
امر کرده شده و حکم کرده شده و فرموده شده گومارتک گمارده گماشته، اپرهان پروانک به فرمان فرمان یافته فرمان داده امر کرده شده: گفت موسی: این مرا دستور نیست بنده ام امهال تو مامور نیست. (مثنوی. نیک. 62: 3)، کسی که او را بکاری گماشته باشند گماشته: زودا که دید خواهم از سعی بخت فرخ مامور امر سلطان ایران ستان و توران. (پیغوملک. لباب. نف. 54) جمع مامورین. یا مامور احصائیه. آمارگر. یا مامور اطفائیه. آتش نشان. یا مامور آگاهی. کارآگاه. یا مامور اجرا. کسی که از طرف اداره اجرا دادگستری موظف است که احکام و قرارهای دادگاه را بمرحله عمل درآورد. یا مامور تامینات
طریقه تنظیم عمل یکدستگاه، تمرین عملیات نظامی، حرکت قسمتهای مختلف ارتش برای انجام نقشه های جنگی
جایی که در آن شراب نوشند و قمار کنند خرابات
مزد یافته پاداش گرفته اجرت گرفته مزد گرفته: نه مرا حاجتی ازو مقضی نه مرا طاعتی ازو ماجور. (مسعود سعد. 269) جمع ماجورین
هنایش پذیر سهش پذیر، کیفر داده در تازی با این آرش ها به کار نمی رود اثر پذیر شده، جزا داده شده. توضیح درلغت عرب بدیدن معانی نیامده صحیح بجای آن متاثر است
آب بند
چیزهای در هم آمیخته را گویند
گرفتار و محبوس، اسیر
چیزهای درهم آمیخته
گرفتار، محبوس، کسی که به احتباس بول مبتلی است
خرابات، میخانه
از دستگاه های موسیقی
تمرین عملیات جنگی برای آماده سازی نیروها و نمایش میزان توانایی آنان، رزمایش، به کارگیری ترفندهای زیرکانه برای انجام رساندن کاری، کنایه از خودنمایی کردن
نقل شده، منقول، ویژگی حدیثی که از زمان های قدیم از یکی به دیگری رسیده باشد
صاحب مال، مال دار
هر یک از برآمدگی های تپه مانند دشت یا دامنۀ کوه
در موسیقی از دستگاه های هفتگانۀ موسیقی ایرانی
گلی با برگ های بزرگ و پهن شبیه گوش خرگوش و پرزهایی مانند پرز ماهوت و گل هایی زرد رنگ و گلبرگ هایی سست، گل ماهور، خرگوشک، گل ماهوتی
در موسیقی از شعبه های بیست چهارگانۀ موسیقی ایرانی
در موسیقی از دستگاه های هفتگانۀ موسیقی ایرانی
گلی با برگ های بزرگ و پهن شبیه گوش خرگوش و پرزهایی مانند پرز ماهوت و گل هایی زرد رنگ و گلبرگ هایی سست، گل ماهور، خرگوشک، گل ماهوتی
در موسیقی از شعبه های بیست چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرانسوی ستاد ارتش
توضیح این شکل در عهد قاجاریه متداول بوده
زور و فشار، قوه جبریه
بنگرید به فرس ماژور
((فُ ژُ))
فرهنگ فارسی معین
حالتی که شخص برخلاف میل مجبور به انجام یا ترک فعلی شود، قوه قهریه، زور و فشار به گونه ای که نتوان از آن اجتناب کرد