جدول جو
جدول جو

معنی ماسور

ماسور
گرفتار، محبوس، کسی که به احتباس بول مبتلی است
تصویری از ماسور
تصویر ماسور
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ماسور

ماسور

ماسور
چیزی درهم آمیخته را گویند و به این معنی با سین نقطه دار هم آمده است چه در فارسی سین و شین به هم تبدیل می یابند، (برهان)، در برهان بر وزن ناسور به معنی چیز درهم آمیخته آورده، (آنندراج) (انجمن آرا)، هرچیز درهم آمیخته، (ناظم الاطباء)، =ماشور =ماشوره، چیزی درهم آمیخته، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به ماشور و ماشوره شود
لغت نامه دهخدا

ماسور

ماسور
دهی از دهستان کرگاه است که در بخش ویسیان شهرستان خرم آباد واقع است و 400 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

باسور

باسور
پارسی تازی شده بازور (پالایش زبان فارسی) از بیماری ها
باسور
فرهنگ لغت هوشیار