جای اذان و منار و عوام مئذنه گویند. (ناظم الاطباء). گلدسته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مئذنه و مأذنه گوی شود، صومعه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مئذنه شود
جای اذان و منار و عوام مئذنه گویند. (ناظم الاطباء). گلدسته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مئذنه و مأذنه گوی شود، صومعه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مئذنه شود
مؤذن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گیرم که خروس پیرزن مرد یا مأذنه گوی را عسس برد نوبت زن صبح را چه افتاد کز کوس و دهل نمی کند یاد. نظامی (یادداشت ایضاً). و رجوع به مأذنه و مئذنه شود
مؤذن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گیرم که خروس پیرزن مرد یا مأذنه گوی را عسس برد نوبت زن صبح را چه افتاد کز کوس و دهل نمی کند یاد. نظامی (یادداشت ایضاً). و رجوع به مأذنه و مئذنه شود