جدول جو
جدول جو

معنی ماوقع - جستجوی لغت در جدول جو

ماوقع
آنچه واقع شده، آنچه به وقوع پیوسته، واقعه
تصویری از ماوقع
تصویر ماوقع
فرهنگ فارسی عمید
ماوقع
اتفاق و حادثه و سانحه، ماجرا و گزارش و رویداد
تصویری از ماوقع
تصویر ماوقع
فرهنگ لغت هوشیار
ماوقع
((وَ قَ))
رویداد، آنچه که واقع شده
تصویری از ماوقع
تصویر ماوقع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مواقع
تصویر مواقع
موقع ها، مهر و امضا شده ها، جمع واژۀ موقع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقع
تصویر متوقع
کسی که از دیگری چیزی توقع دارد، توقع دارنده، خواهش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ما وقع
تصویر ما وقع
آنچه گذشته رویداد آنچه که بوقوع پیوسته ماجری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقع
تصویر متوقع
آرزو شده، مورد انتظار، منظور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
جمع موقع، آوا مان اوا مان شد گاهان جمع موقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقع
تصویر متوقع
((مُ تَ وَ قِّ))
امیدوار، چشم دارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
((مَ قِ))
جمع موقع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موقع
تصویر موقع
بزنگاه، هنگام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موقع
تصویر موقع
ویژگی نوشته ای که مهر یا امضا شده، مهر و امضا شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موقع
تصویر موقع
جای افتادن و جای واقع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موقع
تصویر موقع
((مَ قِ))
محل، موضع، جمع مواقع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موقع
تصویر موقع
صادر کننده توقیع، کسی که اجازه نامه صادر کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موقع
تصویر موقع
هنگام، فرصت
فرهنگ فارسی عمید