- ماوقع
- آنچه واقع شده، آنچه به وقوع پیوسته، واقعه
معنی ماوقع - جستجوی لغت در جدول جو
- ماوقع
- اتفاق و حادثه و سانحه، ماجرا و گزارش و رویداد
- ماوقع ((وَ قَ))
- رویداد، آنچه که واقع شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موقع ها، مهر و امضا شده ها، جمع واژۀ موقع
کسی که از دیگری چیزی توقع دارد، توقع دارنده، خواهش کننده
آنچه گذشته رویداد آنچه که بوقوع پیوسته ماجری
آرزو شده، مورد انتظار، منظور
جمع موقع، آوا مان اوا مان شد گاهان جمع موقع
بزنگاه، هنگام
ویژگی نوشته ای که مهر یا امضا شده، مهر و امضا شده
جای افتادن و جای واقع شدن
صادر کننده توقیع، کسی که اجازه نامه صادر کند
هنگام، فرصت