جدول جو
جدول جو

معنی مانگلای - جستجوی لغت در جدول جو

مانگلای(گَ)
منقلای. پیشانی باشد... (سنگلاخ ورق 319). منغلای. پیشانی. جبهه، مقدمۀ لشکر. مقدمهالجیش. منقلای. (سنگلاخ ورق 319)
لغت نامه دهخدا
مانگلای
مغولی پیشانی پیشانی سپاه، پیشسپاه (مقدمه الجیش) پیشانی جبهه، مقدمه لشکر مقدمه الجیش. مغولی پیشسپاه
فرهنگ لغت هوشیار
مانگلای((گَ))
پیشانی، جبهه، مقدمه لشکر، مقدمه الجیش
تصویری از مانگلای
تصویر مانگلای
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مانلی
تصویر مانلی
(پسرانه)
در گویش مازندران بمان برایم، نام پسری در شعری از نیما یوشیج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانای
تصویر مانای
(پسرانه)
سرکرده پارسیان در زمان سلطنت دیوکس پادشاه ماد
فرهنگ نامهای ایرانی
شهر و بندر معروف چین (کیانگ سو) نزدیک مصب رود خانه یانگ لشه کیانگ در ساحل اقیانوس کبیر، دارای 204000 تن سکنه، مرکز مهم صنعتی (فلزسازی، مصنوعات شیمیایی و نساجی) است
لغت نامه دهخدا
شهری است در بیرمانی علیا و بر کنار رود ’ایراوادی’ واقع است و 392000 تن سکنه دارد و از مراکز بازرگانی است، در این شهر معبدها و دیرهای بودائی متعدد وجود دارد، (از لاروس)، و رجوع به قاموس اعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام یکی از دهستانهای یازده گانه بخش برازجان شهرستان بوشهر است که 13 آبادی و در حدود 1200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مَ قَ / مُ قَ)
مأخوذ از مغولی، منغلای. (ناظم الاطباء). پیشگاه لشکر و مقدمهالجیش: زبرقان بن بدر را بر منقلای لشکر روان ساخت. (ترجمه تاریخ اعثم کوفی ص 21). شیرامون نویان را به منقلای روانه کرد. (جامعالتواریخ رشیدی). لشکری که با پسر او ساربان برکنار آمویه و... قشلاق و ییلاق می کردند نوروز به منقلای روانه شد. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 26). دو تومان با نوروز به منقلای می روند و پنج تومان باقی در قلب و جناح و ساقه. (تاریخ غازانی ایضاً ص 90)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مُ غَ)
مأخوذ از مغولی، پیشگاه لشکر و مقدمهالجیش. (ناظم الاطباء). از کلمه مغولی مانگلای، طلیعه. طلایه. پیشقراول. مقدمۀ لشکر. منقلا. (یادداشت مرحوم دهخدا) : اگر پادشاه ما را سیورغامیشی فرماید به کوچ دادن مشغول باشیم و به منغلای با امراء بزرگ... اتفاق کنیم. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 83). امیر علی ترخان را به رسم منغلای از پیش روان ساخت. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 579). رجوع به منقلای شود، جبهه و پیشانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خالدار، مینکلیغ، منگلی، (سنگلاخ)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منگلی
تصویر منگلی
خالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالای
تصویر مالای
دوم شخص مفرد نهی از آلاییدن و آلودن آلوده مکن خ
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و چگونگی موجودات و اشخاصی که زندگی را بطور طفیلی میگذرانند طفیلی شدن، حالت کسانی که در جامعه سر بار دیگرانند، طفیلی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مینگلی
تصویر مینگلی
خالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منغلای
تصویر منغلای
مغولی پیشسپاه مقدمه الجیش
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به ماگنولیا گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام ماگنولیا سه میباشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر زمین میروید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر میباشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه جنگل را فرا میگیرد و آن بوی عطراین گیاه است. بعضی از انواع ماگنولیاها بصورت درختهای عظیم درمیایند و تا 30 مترهم ارتفاع پیدا میکنند. گلهای ماگنولیا برنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز میباشند. این گیاه امروزه در اکثر باغهای ایران نیز بعنوان یک درخت زینتی کشت میشود مجنولیا مانولیا مانیولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
Parasitic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آرام گرفتن و نشخوار کردن حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی
دانه ی گندم نیم رس که پس از تفت دادن بر روی آتش به عنوان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بانصر بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
परजीवी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
กาฝาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
pasożytniczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parassitario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
寄生的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
паразитичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
паразитический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
טפילי
دیکشنری فارسی به عبری