جدول جو
جدول جو

معنی مانگلای

مانگلای((گَ))
پیشانی، جبهه، مقدمه لشکر، مقدمه الجیش
تصویری از مانگلای
تصویر مانگلای
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مانگلای

مانگلای

مانگلای
مغولی پیشانی پیشانی سپاه، پیشسپاه (مقدمه الجیش) پیشانی جبهه، مقدمه لشکر مقدمه الجیش. مغولی پیشسپاه
فرهنگ لغت هوشیار

مانگلای

مانگلای
منقلای. پیشانی باشد... (سنگلاخ ورق 319). منغلای. پیشانی. جبهه، مقدمۀ لشکر. مقدمهالجیش. منقلای. (سنگلاخ ورق 319)
لغت نامه دهخدا

مانولیا

مانولیا
بنگرید به ماگنولیا گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام ماگنولیا سه میباشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر زمین میروید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر میباشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه جنگل را فرا میگیرد و آن بوی عطراین گیاه است. بعضی از انواع ماگنولیاها بصورت درختهای عظیم درمیایند و تا 30 مترهم ارتفاع پیدا میکنند. گلهای ماگنولیا برنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز میباشند. این گیاه امروزه در اکثر باغهای ایران نیز بعنوان یک درخت زینتی کشت میشود مجنولیا مانولیا مانیولی
فرهنگ لغت هوشیار

شانگهای

شانگهای
شهر و بندر معروف چین (کیانگ سو) نزدیک مصب رود خانه یانگ لشه کیانگ در ساحل اقیانوس کبیر، دارای 204000 تن سکنه، مرکز مهم صنعتی (فلزسازی، مصنوعات شیمیایی و نساجی) است
لغت نامه دهخدا

ماندالای

ماندالای
شهری است در بیرمانی علیا و بر کنار رود ’ایراوادی’ واقع است و 392000 تن سکنه دارد و از مراکز بازرگانی است، در این شهر معبدها و دیرهای بودائی متعدد وجود دارد، (از لاروس)، و رجوع به قاموس اعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

انگالی

انگالی
نام یکی از دهستانهای یازده گانه بخش برازجان شهرستان بوشهر است که 13 آبادی و در حدود 1200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

منقلای

منقلای
مأخوذ از مغولی، منغلای. (ناظم الاطباء). پیشگاه لشکر و مقدمهالجیش: زبرقان بن بدر را بر منقلای لشکر روان ساخت. (ترجمه تاریخ اعثم کوفی ص 21). شیرامون نویان را به منقلای روانه کرد. (جامعالتواریخ رشیدی). لشکری که با پسر او ساربان برکنار آمویه و... قشلاق و ییلاق می کردند نوروز به منقلای روانه شد. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 26). دو تومان با نوروز به منقلای می روند و پنج تومان باقی در قلب و جناح و ساقه. (تاریخ غازانی ایضاً ص 90)
لغت نامه دهخدا