جدول جو
جدول جو

معنی ماندالین - جستجوی لغت در جدول جو

ماندالین
سازی است شبیه سه تار، رجوع به ماندلین شود
لغت نامه دهخدا
ماندالین
سازیست شبیه سه تار که دارای هشت سیم است و تارهای آن مانند ویولن دو بدو هم صدا کوک و با ناخن و انگشت نواخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماندان
تصویر ماندان
(دخترانه)
ماندانا، عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مسندالیه
تصویر مسندالیه
نهاد، نهادن، سرشت، طبیعت، ضمیر، دل، سازمان، مؤسسه، بنیان، اساس، در علوم ادبی مسندٌالیه، روش، طرز، راه ورسم، مراسم، آیین، آداب، مقام، پایگاه، قرار، مواضعه
بافت
ادا کردن، پرداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماندولین
تصویر ماندولین
ساز زهی با بدنۀ گلابی شکل، دستۀ کوتاه و چهار جفت سیم فولادی که با زخمه ای سه گوش نواخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماندایی
تصویر ماندایی
صابئی، فرقه ای مذهبی که آداب و رسوم آن ها مخلوطی از یهودی گری و مسیحیت است و اکثر اوقات آداب و رسوم مذهبی خود را نزدیک آب روان و با شستشو در آب انجام می دهند. برخی از صابئین ستاره پرست و برخی بت پرست بوده اند، مرکز اصلی آن ها کلدۀ قدیم بوده و از اهل کتاب به شمار رفته اند و در قرآن ذکری از آن ها شده است، صابئین، صابی، مغتسله، ماندائیان
فرهنگ فارسی عمید
دختر ازدهاک پادشاه ماد و زن کبوجیه پادشاه فارس و مادر کورش بزرگ، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، دختر آستیاژ بود که بعدها با کمبوجیۀ اول پادشاه پارس عروسی کرد و کورش از وی زاده شد، و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 234، 245 و 264 و ایرانشهر ج 1 ص 292 شود
لغت نامه دهخدا
صابئه، ج، ماندائیان که همان مغتسله و صابئین باشند، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، و رجوع به صابئین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ نَ دُنْ اِ لَیْهْ)
آنچه به آن اسناد دهند و بدان منسوب گردانند. (ناظم الاطباء). اسناد داده شدۀ به او، (اصطلاح منطق) در اصطلاح منطق، مقابل محمول، مقابل مسند و موضوع. محکوم علیه، (اصطلاح نحو) در اصطلاح نحویان، مبتدا. مقابل خبر. مثلاً در جملۀ ’العلم نور’، ’علم’ مسندٌالیه یا مبتدا است. دراصطلاح دستور زبان فارسی، مسندالیه کلمه ای است که عمل یا صفتی را به وی نسبت دهند یا سلب کنند، مانند: ’محمد نیامد’ یا ’سهراب رفت’ یا ’هوا گرم است’ که به ترتیب در سه جملۀ فوق محمد، سهراب و هوا مسندٌالیه میباشد. (از دستور زبان فارسی پنج استاد ص 35). کسی یا چیزی است که فعل یا صفت یا حالتی را به ایجاب یا سلب بدان نسبت دهند، مثلاً در جملۀ ’هوا روشن است’، ’هوا’ مسندٌالیه است و ’روشن’ مسند و ’است’ رابطه.
- مسندالیه مفعولی، ممکن است که یک کلمه در یک جمله چنان واقع شود که نسبت به یک قسمت از جمله مسندٌالیه و نسبت به قسمت دیگر مفعول باشد، به عبارت دیگر یک لفظ هم به حالت مفعول باشد و هم به حالت مسندٌالیه. این گونه ترکیب از خواص جمله بندی زبان فارسی است و آن را مسندٌالیه مفعولی یا مبتدای مفعولی اصطلاح کرده اند، مانند: ’آن را که خدای خوار کردارجمند نشود’ کلمه ’آن را’ نسبت به ’ارجمند نشود’ فاعل و مسندٌالیه و نسبت به ’خوار کرد’ مفعول صریح است. (همائی، مجلۀ فرهنگستان سال 1 شمارۀ 3 ص 44)
لغت نامه دهخدا
شهری است در بیرمانی علیا و بر کنار رود ’ایراوادی’ واقع است و 392000 تن سکنه دارد و از مراکز بازرگانی است، در این شهر معبدها و دیرهای بودائی متعدد وجود دارد، (از لاروس)، و رجوع به قاموس اعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
سازی است شبیه سه تار که دارای هشت سیم است و تارهای آن مانند ویولن دو به دو هم صدا کوک و با ناخن و انگشت نواخته می شود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مسندالیه
تصویر مسندالیه
آنچه به آن اسناد دهند و بدان منسوب گردانند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هشتار از سازها سازیست شبیه سه تار که دارای هشت سیم است و تارهای آن مانند ویولن دو بدو هم صدا کوک و با ناخن و انگشت نواخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماندائی
تصویر ماندائی
پیرو فرقه ماندایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماندایی
تصویر ماندایی
پیرو فرقه ماندایی
فرهنگ لغت هوشیار
سازیست شبیه سه تار که دارای هشت سیم است و تارهای آن مانند ویولن دو بدو هم صدا کوک و با ناخن و انگشت نواخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی. طرز تهیه 100- گرم قند و 10 گرم آرد و 3 عدد تخم مرغ و یک قاشق آب بهار نارنج با 100 گرم کره خمیر روانی ترتیب دهند و قالب مخصوص مادلن را چرب کرده از مواد فوق پرکنند و بپزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماندولین
تصویر ماندولین
((دُ))
ساز زهی مضرابی با کاسه طنین گرد، دسته کوتاه و چهار زوج سیم از فولاد
فرهنگ فارسی معین
نهاد
متضاد: مسند، گزاره
فرهنگ واژه مترادف متضاد