جدول جو
جدول جو

معنی مامیرا - جستجوی لغت در جدول جو

مامیرا
مامیر، ثؤلولی باشد درون گوشت معکوساً مدور و سفید، (بحرالجواهر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامیار
تصویر رامیار
(پسرانه)
چوپان و گوسفند چران، رمه یار چوپان، شبان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهیار
تصویر ماهیار
(پسرانه)
دوست و یاور ماه، از شخصیتهای شاهنامه، نام زرگری در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامینا
تصویر رامینا
(دخترانه)
بالا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تامارا
تصویر تامارا
(دخترانه)
کاملا جستجو کن، کاملترین، نام حاکم گرجستان و دختر گیورکی سوم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تامیلا
تصویر تامیلا
(دخترانه)
بخشنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تامیما
تصویر تامیما
(دخترانه)
منزه، پاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از امیرا
تصویر امیرا
(دخترانه)
امیر (عربی) + ا (فارسی) امیره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شامیرام
تصویر شامیرام
(دخترانه)
نامش بلند باد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مازیار
تصویر مازیار
(پسرانه)
اورا مزدایار، پسر قارون فرمانروای طبرستان، پسر قارون، از سپهبدان مازندران در قرن سوم که علیه خلیفه بغداد شورش کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیار
تصویر سامیار
(پسرانه)
کمک کننده به آتش محافظ آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارینا
تصویر مارینا
(دخترانه)
جویبار، آب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مامیثا
تصویر مامیثا
(دخترانه)
گیاهی با برگهای پوشیده از کرک و دارای گلهای نارنجی رنگ و میوه ای دراز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیرا
تصویر سامیرا
(دخترانه)
سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن حجامت می کنند، نام محلی در نزدیکی مکه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از المیرا
تصویر المیرا
(دخترانه)
نمایانگر مردم، تمثیل کننده ملت، فدایی ایل، ال (ترکی) + میرا (فارسی)، ایل میرا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامیلا
تصویر رامیلا
(دخترانه)
خدای بزرگ، نامی آشوری است، خدای بزرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مامیثا
تصویر مامیثا
گیاه ارغامونی
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی خودرو از خانوادۀ خشخاش با تخمی شبیه کنجد و شاخه های بلند که مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
مردمانی که در زمان سارکن دوم 722- 701 قبل از میلاد) از طرف شمال به مملکت وان فشار می آوردند پیدایش این مردم قوی و سلحشور از سواحل دریای آزوف و از راه قفقاز است که به حوالی فلات ایران آمده بودند، ولات دیگر آسور این مردمان را گامیرا مینامند، توراه این مردم را ’جوهر’ و مورخین یونانی کیمروی نامیده اند، رجوع به کیمروی و جوهر شود، رجوع به ایران باستان ص 171 شود
لغت نامه دهخدا
به لغت سریانی نام رستنیی باشد بغایت بی مزه و در آب به هم می رسد و در قابضات به کار برند وعصارۀ آن را شیاف مامیثا خوانند، (برهان) (آنندراج)، به لغت سریانی نام گیاهی است بغایت بدمزه، عصارۀآن را نیز مامیثا گویند و به شین معجمه (مامیشا) و مهمله (مامیسا) خواندن و نوشتن خطاست، (غیاث)، اسم نبطی نباتی است شبیه به خشخاش بحری معروف به خشخاش مقرن، برگش مایل به سفیدی و با زواید مثل اره و با زغب و با رطوبت چسبنده و گلش زرد مانند خشخاش ساحلی مقرن و ثقیل الرایحه و تخمش بقدر کنجد و سیاه و ثمرش مانند خشخاش مقرن و بی غلاف منحنی می باشد، بخلاف خشخاش بحری و شاخه های خشخاش ساحلی در زمستان می ریزد و در بهار عود می کند، بخلاف مامیثا که اثری از او ظاهر نمی ماند می رسد و آن را کوبیده قرص می سازند ... (از تحفۀ حکیم مؤمن)، گیاهی است از ردۀ دولپه ایهای پیوسته گلبرگ جزو تیره دیبساغوسها (طوسکها) که به صورت درختچه های کوچک یا علفی و پایا است، برگهایش متقابل و گل آذینش کپه ای است، در حدود 50 گونه از آن شناخته شده که غالباً متعلق به نواحی بحرالرومی هستند، عصارۀ انساج این گیاه در امراض پوستی تجویز می شود، ممیثا، مامیثای صحرایی، کتله، کعب الغزال، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به ابن البیطار ج 1 ص 45 شود، گیاه ارغامونی را گویند که گیاهی از تیره کوکناریان است، گلهایش برخلاف خشخاش دارای سه کاسبرگ اند، این گیاه دارای گونه های متعدد است که برحسب رنگ گلها (زردیا قرمز یا سفید) آنها را مامیثای زرد یا قرمز یا سفید خوانند، خشخاش تیغی، مامیثای روغنی، نعمان البری، ممیثا، توضیح آنکه دزی مامیثا را مرادف با ’ابسینت’ که افسنتین یا خاراگوش است ذکر کرده و آن صحیح نیست، (فرهنگ فارسی معین)،
- مامیثای ابیض، مامیثای سفید، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به ترکیب مامیثای سفید شود،
- مامیثای زرد، گونه ای ارغامونی که دارای گلهای زرد رنگ است، (فرهنگ فارسی معین)،
- مامیثای سرخ، گونه ای ارغامونی که دارای گلهای سرخ رنگ است، (فرهنگ فارسی معین)،
- مامیثای سفید، گونه ای ارغامونی که دارای گلهای سفید رنگ است، مامیثای ابیض، (فرهنگ فارسی معین)،
- مامیثای صحرایی، رجوع به معنی اول همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
نوعی از عروق الصفراست و آن دوایی باشد زردرنگ به سبزی مایل، باریک و گره دار می شود، گرم و خشک است در چهارم، یرقان را نافع است و آن را به عربی بقله الخطاطیف و شجرهالخطاطیف خوانند ... (از برهان)، بیخی است مشابه زردچوب که به دوای چشم به کار آید، (غیاث) (آنندراج)، نوعی از زردچوبه، (ناظم الاطباء)، قسمی از زردچوبه است و شاخه های نبات او از زمین مرتفع و برگش شبیه به لبلاب و مایل به استداره و سفید مایل به زردی و بالزوجت و بیخ او پرشعبه و کوچک و گره دار و غیرمستقیم و در گره های او ریشهای باریک شبیه به موی و منبتش نزدیک آبهاست و هندی او زرد مایل به سیاهی و چینی زرد و زبون تراز هندی و غیرهندی و چینی مایل به سبزی می باشد و تخمش شبیه به کنجد ... (تحفۀ حکیم مؤمن)، میرمیران، (دزی ج 2 ص 628) = مرمیران، (دزی ج 2 ص 585)، لغت فارسی است، فرهنگ نویسان آن را با ’خالیدونیون’ یونانیان مترادف دانسته اند و اسم عربی ’بقلهالخطاطیف’ ترجمه این کلمه یونانی - یعنی ’گیاه پرستوها’ - است، رنولد-کولین گفته اند که محتملاً کلیدونین را که دارای عصاره و ریشه زردرنگ است با داروی شرقی دیگری که آن هم دارای ریشه های زردرنگ است یعنی کوپتیس تیتا خلط کرده اند، اصل گیاه اخیر، از چین است و ریشه های آن را به ایران و هند می بردند و در مخزن الادویه شرح آن آمده مایرهوف همین قول را معتبر می داند، (از حاشیۀ برهان چ معین)، معرب از فارسی است، گیاهی است از تیره کوکناریان به ارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولاً بر روی دیوارها و اماکن مخروبه می روید، برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است، جام گلش زرد رنگ و کاسۀ گل آن نیز به رنگ جام است، بر اثر خراشی که بر برگها یا ساقۀ این گیاه وارد آید شیرابۀ نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج می شود که دارای اثر مسهلی است، انساج این گیاه شامل آلکالوییدهایی نظیر کلیدونین و سانگینارین و کلریترین و اسید کلیدونیک می باشد، عصارۀ این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز می کنند و نیز سابقاً برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز می شده است، مامیران کبیر، مامیرون، ممران، عروق صفر، عروق الصفر، بقلهالخاطیف، شجره الخطاطیف، خلیدونیون، خالدونیون، کالیدونیون، خالدونیون، عروق الصباغین، حشیشهالخطاف، حشیشهالصفرا، عروق الزعفران، قیرلانغج اوتی، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
مادرا، رودی است در آمریکای جنوبی که در آمازون ریزد و 3240 هزارگز طول دارد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
پارسی تازی گشته مر میران میر میران از گیاهان گیاهی است از تیره کوکناریان بارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولا بر روی دیوارها و اماکن مخروبه میروید. برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است. جام گلش زرد رنگ و کاسه گل آن نیز برنگ جام است. بر اثر خراشی که بربرگها یا ساقه این گیاه وارد آید شیرابه نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج میشود که دارای اثر مسهلی است. انساج این گیاه شامل آلکالوئیدهایی نظیر کلیدونین وسانگینارین و کلریترین و اسید کلیدو نیک میباشند. عصاره این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز میکنند و نیز سابقا برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز میشده است مامیران کبیر مامیرون ممران عروق صفر عروق الصفر بقله الخطاطیف شجره الخطاطیف خلیدونیون خالدونیون خالیدونیون کالیدونیون عروق الصباغین حشیشه الخطاف حشیشه الصفراء عروق الزعفران قیرلانغج اوتی. یا مامیران کبیر. مامیران
فرهنگ لغت هوشیار
مادر اندر زن پدر: چو آمد کوس سلطانی چه باشد کاس شیطانی ک چو آمد مادر مشفق چه باشد مهر ماریره ک (مولوی انجمن آنند) توضیح در دیوان کبیر مصحح آقای فروزانفر نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماتمسرا
تصویر ماتمسرا
مجلس فاتحه خوانی و عزاخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مافیها
تصویر مافیها
دنیا و آنچه در آن است
فرهنگ لغت هوشیار
مدفوع آغاز زاده شدن، مدفوعی که در دوسه روز آغاز تولداز نوزاد انسان دفع میشود. این مدفوع ترکیبی است از صفرا و ترشحات و سلولهای مخاطی روده نوزادان که در حالت جنینی بوده اند. رنگ آن خرمایی مایل بسبز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامیار
تصویر دامیار
آنکه دام برای گرفتن مرغ و ماهی گذارد، صید کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ما یقرا
تصویر ما یقرا
آنچه خوانده می شود آنچه ممکن است خوانده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فافیرا
تصویر فافیرا
لاتینی تازی گشته جگن نیل از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رامیار
تصویر رامیار
گله بان، چوپان
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته از ممیثا پژول آهو (مامیثا صحرائی)، خشخاش تیغی (مامیثا رو غنی) گیاهی است از رده دولپه ییهای پیوسته گلبرگ جزو تیره دیبساغوس ها (طوسک ها) که بصورت درختچه های کوچک یا علفی و پایا است. برگهایش متقابل و گل آذینش کپه یی است. در حدود 50 گونه از آن شناخته شده که غالبا متعلق بنواحی بحرالرومی هستند. عصاره انساج این گیاه در امراض پوستی کتله کعب الغزال، گیاه ارغامونی را گویند که گیاهی از تیره کوکناریان است. گلهایش برخلاف خشخاش دارای سه کاسبرگند. این گیاه دارای گونه های متعدد است که برحسب رنگ گلها (زرد یا قرمز یا سفید) آنها را مامیثای زرد یا قرمز یا سفید خوانند خشخاش تیغی مامیثای روغنی نعمان البری ممیثا. یا مامیثای ابیض. مامیثای سفید. یا مامیثا زرد. گونه ای ارغامونی که دارای گلهای زرد رنگ است. یا مامیثای سرخ. گونه ای ارغامونی که دارای گلهای سفید رنگ است مامیثای ابیض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامیار
تصویر دامیار
شکارچی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رامیار
تصویر رامیار
رمه یار، چوپان، شبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مام رگ
تصویر مام رگ
آورتا، آرطی
فرهنگ واژه فارسی سره