- مامور
- گمارده، کارگزار
معنی مامور - جستجوی لغت در جدول جو
- مامور
- آنکه برای انجام کاری معیّن و منصوب می شود، امر شده، فرمان داده شده
- مامور
- امر کرده شده و حکم کرده شده و فرموده شده گومارتک گمارده گماشته، اپرهان پروانک به فرمان فرمان یافته فرمان داده امر کرده شده: گفت موسی: این مرا دستور نیست بنده ام امهال تو مامور نیست. (مثنوی. نیک. 62: 3)، کسی که او را بکاری گماشته باشند گماشته: زودا که دید خواهم از سعی بخت فرخ مامور امر سلطان ایران ستان و توران. (پیغوملک. لباب. نف. 54) جمع مامورین. یا مامور احصائیه. آمارگر. یا مامور اطفائیه. آتش نشان. یا مامور آگاهی. کارآگاه. یا مامور اجرا. کسی که از طرف اداره اجرا دادگستری موظف است که احکام و قرارهای دادگاه را بمرحله عمل درآورد. یا مامور تامینات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
الماست (الماس) الماس خام
سیاه تلو از درختان
آرزوشده، آرزو، خواهش
خرابات، میخانه، قمارخانه
تعمیر شده، آباد شده، آبادان
درامان، زنهارداده شده، امین
اجر داده شده، کسی که اجر و مزد گرفته
سرگرد، افسر ارتش بالاتر از سروان، یاور
کسی که در نماز به پیش نماز اقتدا می کند
هر چیز درهم آمیخته، چیزهای به هم آمیخته
نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور
طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، تومار
کامیاب، آنکه به مراد و مقصود خود رسیده، موفق، خوشبخت، کامروا
طومار: یونانی تازی گشته فرورتک فرورده
کامیاب کامران، موفق فیروزمند
پستی و بلندی زمین
فرانسوی سرگرد در ارتش، یاور در شهربانی سرگرد یاور
کرمخواره از پرندگان
امانت دار، معتمد علیه، زنهار داده زنهار یافته در پناه مرزنگوش وحشی را گویند که بنام فودنج جبلی و پودنه کوهی وصعتر الحمام نیز موسوم است. زنهار داده امان داده شده درامان: جان و مال اتباع خارجه بتضمین خاک ایران مامون و محفوظ است
پسنماز آنکه پشت سر امام نماز گزارد پس نماز جمع مامومین مقابل امام پیش نماز: در جماعت و احکام آن و حکم امام و ماموم
آرمان آرزو آرزو شده آرزو شده: مامول و مرجو از کرم بزرگان و اصحاب فضل و کمال، آرزو آرمان: و باز این قسم دو نوعند: یکی نوع آنند که به استاد و تلقف و تکلف و خواندن و نبشتن بکنه این مامول رسند
این واژه در فرهنگ لاروس پارسی تازی گشته دانسته شده در هیچ یک از فرهنگ ها یافته نشد آتش آتشدان
فرانسوی فرپیل گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا میزیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است. فسیل این جانور در ته نشستهای یخ بندان ماقبل تاریخ (ابتدای دوران چهارم) شمال آسیا و اروپای مرکزی بوفور یافت میشود
طریقه تنظیم عمل یکدستگاه، تمرین عملیات نظامی، حرکت قسمتهای مختلف ارتش برای انجام نقشه های جنگی
جایی که در آن شراب نوشند و قمار کنند خرابات
مزد یافته پاداش گرفته اجرت گرفته مزد گرفته: نه مرا حاجتی ازو مقضی نه مرا طاعتی ازو ماجور. (مسعود سعد. 269) جمع ماجورین
هنایش پذیر سهش پذیر، کیفر داده در تازی با این آرش ها به کار نمی رود اثر پذیر شده، جزا داده شده. توضیح درلغت عرب بدیدن معانی نیامده صحیح بجای آن متاثر است
آب بند
چیزهای در هم آمیخته را گویند