نام نوعی از حلوا باشد و آن را ماقوتی هم میگویند، (برهان) (آنندراج)، ماقوتی، نوعی از حلوا، (ناظم الاطباء)، نوعی از حلوا که آنرا با نشاسته و شکر تهیه کنند، ماقوتی، (فرهنگ فارسی معین) : باز صابونی و مشکوفی و سنبوسۀ نغز حلقه چی باشد و ماقوت پر از مشک تتار، بسحاق اطعمه، مکمل چو پوشید رخت نبرد زماقوت سرخ و زلیبی زرد، بسحاق اطعمه (از حاشیۀ برهان چ معین)
نام نوعی از حلوا باشد و آن را ماقوتی هم میگویند، (برهان) (آنندراج)، ماقوتی، نوعی از حلوا، (ناظم الاطباء)، نوعی از حلوا که آنرا با نشاسته و شکر تهیه کنند، ماقوتی، (فرهنگ فارسی معین) : باز صابونی و مشکوفی و سنبوسۀ نغز حلقه چی باشد و ماقوت پر از مشک تتار، بسحاق اطعمه، مکمل چو پوشید رخت نبرد زماقوت سرخ و زلیبی زرد، بسحاق اطعمه (از حاشیۀ برهان چ معین)
نوعی سنگ معدنی گران بها به رنگ سرخ، زرد، کبود، سبز یا سفید که نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین احجار کریمه است و هرچه بزرگ تر و خوش رنگ تر باشد گران بهاتر است، یاکند، کنایه از لب سرخ معشوق یاقوت خام: کنایه از لب معشوق، شراب یاقوت رمّانی: نوعی یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه دانۀ انار، کنایه از هر نوع گل سرخ رنگ، کنایه از لب سرخ معشوق یاقوت روان: کنایه از شراب سرخ رنگ، اشک خونین یاقوت زرد: نوعی یاقوت زرد رنگ که در جواهرسازی به کار می رود، کنایه از شراب زرد رنگ، کنایه از خورشید یاقوت مذاب: کنایه از اشک خونین، شراب سرخ رنگ
نوعی سنگ معدنی گران بها به رنگ سرخ، زرد، کبود، سبز یا سفید که نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین احجار کریمه است و هرچه بزرگ تر و خوش رنگ تر باشد گران بهاتر است، یاکند، کنایه از لب سرخ معشوق یاقوت خام: کنایه از لب معشوق، شراب یاقوت رمّانی: نوعی یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه دانۀ انار، کنایه از هر نوع گل سرخ رنگ، کنایه از لب سرخ معشوق یاقوت روان: کنایه از شراب سرخ رنگ، اشک خونین یاقوت زرد: نوعی یاقوت زرد رنگ که در جواهرسازی به کار می رود، کنایه از شراب زرد رنگ، کنایه از خورشید یاقوت مذاب: کنایه از اشک خونین، شراب سرخ رنگ
مرکّب از: با + قوت، نیرومند. بانیرو. باتوان. مقابل ضعیف و ناتوان: گر سخنهای کسائی شده پیرند و ضعیف سخن حجت باقوت و تازه و برناست. ناصرخسرو. بسیاری از اشتران باقوت بر جای بماندند. (انیس الطالبین ص 203)، و رجوع به قوت شود، حاصل کم کردن عددی کوچک از عددی بزرگتر. تفاضل. بازمانده. باقیمانده در تفریق که یکی از چهار عمل اصلی است، عدد بزرگ که از آن چیزی کاسته میشود مفروق منه و عدد کوچکتر که از عدد بزرگ کم میشود مفروق نام دارد و رقمی که از تفاضل آن دو به دست آید باقیمانده خوانده میشود، وارث. پس مانده. درعقب مانده. (ناظم الاطباء)، فرزند که از پس مرگ کسی بماند. بازمانده
مُرَکَّب اَز: با + قوت، نیرومند. بانیرو. باتوان. مقابل ضعیف و ناتوان: گر سخنهای کسائی شده پیرند و ضعیف سخن حجت باقوت و تازه وْ برناست. ناصرخسرو. بسیاری از اشتران باقوت بر جای بماندند. (انیس الطالبین ص 203)، و رجوع به قوت شود، حاصل کم کردن عددی کوچک از عددی بزرگتر. تفاضل. بازمانده. باقیمانده در تفریق که یکی از چهار عمل اصلی است، عدد بزرگ که از آن چیزی کاسته میشود مفروق منه و عدد کوچکتر که از عدد بزرگ کم میشود مفروق نام دارد و رقمی که از تفاضل آن دو به دست آید باقیمانده خوانده میشود، وارث. پس مانده. درعقب مانده. (ناظم الاطباء)، فرزند که از پس مرگ کسی بماند. بازمانده
کلمه ای است روسی، مأخوذ از زبان مردم سیبری، فیل فسیل شدۀ عهد چهارم معرفهالارضی است که اجساد کامل این حیوان در میان یخهای سیبری بدست آمده، پوست این حیوان پوشیده از پشم هائی همانند پشم گوسفند است، عاج یا وسیلۀ دفاعی این حیوان بزرگ و خمیده است و در حدود 3/5 متر طول دارد، (از لاروس)، (اصطلاح زمین شناسی و جانورشناسی) گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا می زیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است، فسیل این جانور در ته نشستهای یخبندان ماقبل تاریخ ابتدای دوران چهارم شمال آسیا و اروپای مرکزی به وفور یافت می شود، (فرهنگ فارسی معین)
کلمه ای است روسی، مأخوذ از زبان مردم سیبری، فیل فسیل شدۀ عهد چهارم معرفهالارضی است که اجساد کامل این حیوان در میان یخهای سیبری بدست آمده، پوست این حیوان پوشیده از پشم هائی همانند پشم گوسفند است، عاج یا وسیلۀ دفاعی این حیوان بزرگ و خمیده است و در حدود 3/5 متر طول دارد، (از لاروس)، (اصطلاح زمین شناسی و جانورشناسی) گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا می زیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است، فسیل این جانور در ته نشستهای یخبندان ماقبل تاریخ ابتدای دوران چهارم شمال آسیا و اروپای مرکزی به وفور یافت می شود، (فرهنگ فارسی معین)
فرانسوی فرپیل گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا میزیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است. فسیل این جانور در ته نشستهای یخ بندان ماقبل تاریخ (ابتدای دوران چهارم) شمال آسیا و اروپای مرکزی بوفور یافت میشود
فرانسوی فرپیل گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا میزیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است. فسیل این جانور در ته نشستهای یخ بندان ماقبل تاریخ (ابتدای دوران چهارم) شمال آسیا و اروپای مرکزی بوفور یافت میشود
یکی از هیدروکربورهای نفتی که در تصفیه خام پس از اتر و بنزین و نفت چراغ بدست می آید و چون سیاه رنگ است به نام نفت سیاه نیز موسوم است. این ماده ارزان ترین ماده سوختنی برای کوره حمام ها و تنور نانوایی ها و موتورهای دیزل می باشد، نفت سیاه
یکی از هیدروکربورهای نفتی که در تصفیه خام پس از اتر و بنزین و نفت چراغ بدست می آید و چون سیاه رنگ است به نام نفت سیاه نیز موسوم است. این ماده ارزان ترین ماده سوختنی برای کوره حمام ها و تنور نانوایی ها و موتورهای دیزل می باشد، نفت سیاه