جدول جو
جدول جو

معنی ماقبل - جستجوی لغت در جدول جو

ماقبل
پیش، گذشته
تصویری از ماقبل
تصویر ماقبل
فرهنگ فارسی عمید
ماقبل
(قَ)
گذشته و از پیش گذشته و مقدم. (ناظم الاطباء). مقابل مابعد. (آنندراج) : در اواخر بعضی کلمات تازی و پارسی حرف ’ها’ علامت حرکت ماقبل است. (المعجم چ دانشگاه ص 25). اما در پارسی چنانکه خنده و گریه و جامه و نامه که حرف ’ها’ در مثل این کلمات ملفوظ نباشد و جز برای دلالت حرکت ماقبل خویش در قلم نیاید. (المعجم چ دانشگاه ص 25). و آنچه جاری مجرای او باشد به کوره و بلد مادر این سال و بقایای ماقبل آن. (تاریخ قم، ص 151).
- ماقبل تاریخ، پیش از آغاز شدن تاریخ. قبل از شروع تاریخ. دوره های پیش از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنچه که بطور علمی کیفیت زندگی و مدنیت انسان را از آغاز تا ظهور اولین سند مکتوب مورد بررسی قرار می دهد به ماقبل تاریخ منسوب می دارند و این دوران تقریباً بر تمام چهار عصر معرفهالارضی تا عصر کشف فلزات گسترش می یابد و به عبارت دیگر پایان ماقبل تاریخ در حدود 2000 سال پیش از تولد مسیح می باشد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
ماقبل
گذشته و از پیش گذشته و مقدم، پیش از آن
تصویری از ماقبل
تصویر ماقبل
فرهنگ لغت هوشیار
ماقبل
((قَ))
پیش، گذشته، مقابل مابعد
تصویری از ماقبل
تصویر ماقبل
فرهنگ فارسی معین
ماقبل
پیش ازین، پیشتر
متضاد: مابعد
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقابل
تصویر مقابل
رو به رو، برابر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقبل
تصویر متقبل
کسی که کاری را قبول می کند، قبول کننده، پذیرنده، عهده دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
رویارو، مواجه، روبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقبل
تصویر متقبل
قبول کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پیش ازآن پیشین پیش گذشته مقابل مابعد: در اواخر بعضی کلمات تازی و پارسی حرفها علامت حرکت ما قبل است. یا ماقبل التاریخ. دوره پیش از شروع تاریخ قبل از تاریخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقبل
تصویر متقبل
((مُ تَ قَ بِّ))
برعهده گیرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
((مُ بِ))
روبرو، برابر، معادل، مساوی، ضد، مخالف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
روبه رو، روبرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
Opposite
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
opposé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
反対の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
반대의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
对面的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
ตรงข้าม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
נגד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
kinyume
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
مقابل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
berlawanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
karşı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
противоположный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
বিপরীত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
विपरीत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
opposto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
opuesto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
tegenovergesteld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
протилежний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
przeciwny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
gegenüber
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقابل
تصویر مقابل
oposto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مقابل، در مقابل
دیکشنری اردو به فارسی