جدول جو
جدول جو

معنی ماصع - جستجوی لغت در جدول جو

ماصع
آب شور آب تیره، آب روشن از واژگان دو پهلو، سپری شونده، درخشنده
تصویری از ماصع
تصویر ماصع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرصع
تصویر مرصع
(دخترانه)
آنچه با جواهر تزیین شده است، جواهرنشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مایع
تصویر مایع
آبگون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانع
تصویر مانع
بازدارنده، گیر، راهبند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانع
تصویر مانع
باز دارنده، جلوگیری کننده، کنایه از مشکل، معضل
مانع شدن: منع کردن، جلوگیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرصع
تصویر مرصع
چیزی که در آن جواهر نشانده باشند، جواهر نشان، گوهرنشان، در علوم ادبی ویژگی شعری که دارای آرایۀ ترصیع باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالع
تصویر مالع
تباهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانع
تصویر مانع
بازدارنده، منع کننده، عایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماصر
تصویر ماصر
پرده دیوار
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز روان مثل آب و سرکه که بر روی زمین جاری شود، جسمی که روان باشد، آبکی، سیال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرصع
تصویر مرصع
جواهر نشان، سنگهای قیمتی و گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
شمشیر کش تیغزن جنگ با شمشیر مردسخت شمشیر زننده بیکدیگر شمشیر زدن جنگ کردن، مقاتله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایع
تصویر مایع
((یِ))
هر جسم روان مثل آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانع
تصویر مانع
((نِ))
بازدارنده، منع کننده، مفرد مانعون، اشکال، مزاحمت، مفرد موانع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرصع
تصویر مرصع
((مُ رَ صَّ))
جواهرنشان، به جواهر آراسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصاع
تصویر مصاع
((مَ صَّ))
مرد سخت شمشیر زننده
فرهنگ فارسی معین
از حالت های سه گانۀ ماده که در آن شکل ماده از شکل ظرف خود تبعیت می کند، آبگونه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مایع
تصویر مایع
Liquid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مانع
تصویر مانع
Hindrance, Impediment, Obstruction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
obstáculo, impedimento, obstrução
دیکشنری فارسی به پرتغالی
препятствие
دیکشنری فارسی به روسی
hindernis, belemmering
دیکشنری فارسی به هلندی
obstáculo, impedimento, obstrucción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
obstacle, empêchement, obstruction
دیکشنری فارسی به فرانسوی