جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مصاع

مصاع

مصاع
شمشیر کش تیغزن جنگ با شمشیر مردسخت شمشیر زننده بیکدیگر شمشیر زدن جنگ کردن، مقاتله
فرهنگ لغت هوشیار

مصاع

مصاع
مماصعت. جدال کردن. (یادداشت مؤلف). به یکدیگر شمشیر زدن. جنگ کردن. با هم کشش کردن و پیکار و خصومت نمودن. مماصعه. (منتهی الارب). و رجوع به مماصعت شود
لغت نامه دهخدا

مناع

مناع
منع کننده، بسیار بازدارَنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازِع، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، رادِع،
بخیل، ممسک
مناع
فرهنگ فارسی عمید