بدون انحراف، بدون میل به جانبی، ویژگی آنچه باعث می شود چشم به سویی توجه نکند، برای مثال ز حوران گرچه صحن باغ پر بود / دو چشمش سرمۀ مازاغ پر بود (عطار - ۹۹) . ماخوذ از آیۀ «مازاغ البصر و ماطغی» (نجم - ۱۷)
بدون انحراف، بدون میل به جانبی، ویژگی آنچه باعث می شود چشم به سویی توجه نکند، برای مِثال ز حوران گرچه صحن باغ پر بود / دو چشمش سرمۀ مازاغ پر بود (عطار - ۹۹) . ماخوذ از آیۀ «مازاغَ البصرُ و ماطَغی» (نجم - ۱۷)
اصل کلمه ما (حرف نفی) + زاغ مفرد غایب فعل ماضی است و اشاره است به آیۀ کریمه مازاغ البصر و ماطغی (قرآن 17/53)، یعنی آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله در شب معراج در مقام قرب نگردانید چشم را بسوی دیگر اشیا و نه بی فرمانی کرد از حکم خدا، ما نافیه و زاغ صیغۀ ماضی از زیغ که به معنی کجی و میل کردن است، (از آنندراج) (از غیاث)، این ترکیب در ادبیات فارسی بصورت اسم مرکب بکار رفته و به مهر و سرمه تشبیه شده است، مهر مازاغ داشتن یعنی نظربه چپ و راست نکردن، به چیزی ننگریستن: از سرخ و سپید دخل آن باغ بخش نظر تو مهر مازاغ، نظامی (لیلی و مجنون چ وحید ص 14)، که اشارت است به داستان شب معراج که رسول اکرم به هیچ جانب ننگریست و تنها متوجه حضرت حق بود: چشم او را که مهر مازاغ است روضه گاه برون این باغ است، نظامی، زان گل و زان نرگس کان باغ داشت نرگس او سرمۀ مازاغ داشت، نظامی، ز حوران گرچه صحن باغ پر بود دو چشمش سرمۀ مازاغ پر بود، عطار (اسرارنامه چ گوهرین ص 19)
اصل کلمه ما (حرف نفی) + زاغ مفرد غایب فعل ماضی است و اشاره است به آیۀ کریمه مازاغ البصر و ماطغی (قرآن 17/53)، یعنی آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله در شب معراج در مقام قرب نگردانید چشم را بسوی دیگر اشیا و نه بی فرمانی کرد از حکم خدا، ما نافیه و زاغ صیغۀ ماضی از زیغ که به معنی کجی و میل کردن است، (از آنندراج) (از غیاث)، این ترکیب در ادبیات فارسی بصورت اسم مرکب بکار رفته و به مُهر و سرمه تشبیه شده است، مهر مازاغ داشتن یعنی نظربه چپ و راست نکردن، به چیزی ننگریستن: از سرخ و سپید دخل آن باغ بخش نظر تو مهر مازاغ، نظامی (لیلی و مجنون چ وحید ص 14)، که اشارت است به داستان شب معراج که رسول اکرم به هیچ جانب ننگریست و تنها متوجه حضرت حق بود: چشم او را که مهر مازاغ است روضه گاه برون این باغ است، نظامی، زان گل و زان نرگس کان باغ داشت نرگس او سرمۀ مازاغ داشت، نظامی، ز حوران گرچه صحن باغ پر بود دو چشمش سرمۀ مازاغ پر بود، عطار (اسرارنامه چ گوهرین ص 19)
نهی) مخفف میازار است که منع از آزار دادن باشد یعنی آزار مده، (برهان) (آنندراج)، کلمه فعل یعنی میازار و آزار مده، (ناظم الاطباء)، دوم شخص مفرد نهی از ’آزردن’، میازار، نیازار، آزار مده، (فرهنگ فارسی معین)، مخفف میازار است، (انجمن آرا) : ما زار به عشق تو و دل غمزدۀ تست زین بیش دل غمزدۀ ما را مازار، هدایت (ازآنندراج)، ، آزرده مشو، (آنندراج) (انجمن آرا) : گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من زانکه جرم است در آن حضرت نافرمانی، فتوحی (در عذرخواهی از انوری، از آنندراج)
نهی) مخفف میازار است که منع از آزار دادن باشد یعنی آزار مده، (برهان) (آنندراج)، کلمه فعل یعنی میازار و آزار مده، (ناظم الاطباء)، دوم شخص مفرد نهی از ’آزردن’، میازار، نیازار، آزار مده، (فرهنگ فارسی معین)، مخفف میازار است، (انجمن آرا) : ما زار به عشق تو و دل غمزدۀ تست زین بیش دل غمزدۀ ما را مازار، هدایت (ازآنندراج)، ، آزرده مشو، (آنندراج) (انجمن آرا) : گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من زانکه جرم است در آن حضرت نافرمانی، فتوحی (در عذرخواهی از انوری، از آنندراج)
میل نکرد (چشم) نگردید (چشم)، توضیح ماخوذ از آیه 17 سوره 53 نجم: مازاغ البصرو ماطفی. میل نکرد چشم و از حد مگذاشت)، بعضی از مفسران این آیه را مربوط بمعراج پیغمبر آیات کبری را بدید خود را بباخت و چنان مجذوب معشوق بود که بغیر نمیتوانستبپردازد: زحوران گر چه صحن باغ پر بود دو چشمش سرمه مازاغ بود. (اسرارنامه)
میل نکرد (چشم) نگردید (چشم)، توضیح ماخوذ از آیه 17 سوره 53 نجم: مازاغ البصرو ماطفی. میل نکرد چشم و از حد مگذاشت)، بعضی از مفسران این آیه را مربوط بمعراج پیغمبر آیات کبری را بدید خود را بباخت و چنان مجذوب معشوق بود که بغیر نمیتوانستبپردازد: زحوران گر چه صحن باغ پر بود دو چشمش سرمه مازاغ بود. (اسرارنامه)
دوم شخص مفرد نهی از آزاردن میازار نیازار آزار مده: مازار بعشق تو و دل غمزده تست زین بیش دل غمزده مارا مازار، (هدایت انجمن آنند)، آزرده مشو: گر بفرمان سخنی گفتم مازار زمن زانکه جرم است دران حضرت نافرمانی. (فتوحی در عذرخواهی از انوری آنند) آمیزنده مخلوط کننده
دوم شخص مفرد نهی از آزاردن میازار نیازار آزار مده: مازار بعشق تو و دل غمزده تست زین بیش دل غمزده مارا مازار، (هدایت انجمن آنند)، آزرده مشو: گر بفرمان سخنی گفتم مازار زمن زانکه جرم است دران حضرت نافرمانی. (فتوحی در عذرخواهی از انوری آنند) آمیزنده مخلوط کننده