با هم زراعت کردن یا قرار کشت کاری با هم گذاشتن بر طبق قرارداد معین، عقدی که در آن صاحب زمین، زمین خود را به کس دیگر واگذار می کند که در آن زراعت کند و حاصل آن را میان خود قسمت کنند
با هم زراعت کردن یا قرار کشت کاری با هم گذاشتن بر طبق قرارداد معین، عقدی که در آن صاحب زمین، زمین خود را به کس دیگر واگذار می کند که در آن زراعت کند و حاصل آن را میان خود قسمت کنند
صد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱ آیه جمع قوارع روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور
صد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱ آیه جمعِ قَوارِع روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یومُ الجَمع، روزِ شُمار، روزِ دِرَنگ، یومُ الدین، روزِ وانَفسا، فَرجام گاه، روزِ پَسین، یومُ الحِساب، یومُ السَبع، یومُ التَلاقی، رَستَخیز، روزِ اُمید و بیم، یومُ القَرار، رَستاخیز، سَتخیز، طامة الکُبریٰ، یومُ دین، روزِ بازپُرس، روزِ رَستاخیز، یومُ الحَشر، روزِ بازخوٰاست، یومُ النُشور، روزِ جَزا، یومُ التَّناد، نُشور
تازیانه، کوبه: در خنیا به همگی ابزار هایی که کوبیده می شوند چون کوس و تبیره و دهل گفته می شود. تازیانه، کوبه، جمع مقارع، لفظی است عام برای کلیه آلات موسیقی ضربی رزمی مانند کوس دمامه دهل و نقاره (حسینعلی ملاح مجله موسیقی (جدید) شماره 99 ص 61) : (مقرعه زن گشت رعد مقرعه او درخش غاشیه کش گشت باد غاشیه اودیم) (منوچهری. د. چا.: 2: ص 59)
تازیانه، کوبه: در خنیا به همگی ابزار هایی که کوبیده می شوند چون کوس و تبیره و دهل گفته می شود. تازیانه، کوبه، جمع مقارع، لفظی است عام برای کلیه آلات موسیقی ضربی رزمی مانند کوس دمامه دهل و نقاره (حسینعلی ملاح مجله موسیقی (جدید) شماره 99 ص 61) : (مقرعه زن گشت رعد مقرعه او درخش غاشیه کش گشت باد غاشیه اودیم) (منوچهری. د. چا.: 2: ص 59)
مقارعه و مقارعت در فارسی، پشک انداختن، وا کوفتن در جنگ، واکوفتن دلیران یکدیگر را: (... و طنین ذباب الغضب هیبت از وقع مقارعت هر دو فریقین بگوش روزگار آمد) (مرزبان نامه. 1317 ص 222)، قرعه انداختن با یکدیگر
مقارعه و مقارعت در فارسی، پشک انداختن، وا کوفتن در جنگ، واکوفتن دلیران یکدیگر را: (... و طنین ذباب الغضب هیبت از وقع مقارعت هر دو فریقین بگوش روزگار آمد) (مرزبان نامه. 1317 ص 222)، قرعه انداختن با یکدیگر
مضارعه و مضارعت در فارسی مانایی برابری، جناس خط، شرکت مالک بازارع است در تقسیم حاصل. روش مزبور عبارتست از در نظر گرفتن پنج عامل جهت به ثمر رسانیدن حاصل و آن پنج عبارتند از: زمین آب شخم کار گاو در زمینهایی که با آب دستی مشروب شوند
مضارعه و مضارعت در فارسی مانایی برابری، جناس خط، شرکت مالک بازارع است در تقسیم حاصل. روش مزبور عبارتست از در نظر گرفتن پنج عامل جهت به ثمر رسانیدن حاصل و آن پنج عبارتند از: زمین آب شخم کار گاو در زمینهایی که با آب دستی مشروب شوند
مزرعه در فارسی: کشتزار گاویت محل کشت و زرع کشت زار: از هبوب عواصف مهابت غازیان و عبور سیلاب سیاست سپاه گیتی ستان قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرصه نهب و تاراج گشت، جمع مزارع. 2 یا مزرعه خاک. زمین، جسد انسان و حیوان، قبر گور. یا مزرعه دانه سوز. دنیا عالم
مزرعه در فارسی: کشتزار گاویت محل کشت و زرع کشت زار: از هبوب عواصف مهابت غازیان و عبور سیلاب سیاست سپاه گیتی ستان قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرصه نهب و تاراج گشت، جمع مزارع. 2 یا مزرعه خاک. زمین، جسد انسان و حیوان، قبر گور. یا مزرعه دانه سوز. دنیا عالم
مزارعه در فارسی کشاورزی، شمیزش پیمانی است میان خاوند و کشتکار که بخشی از برداشت به خاوند داده می شود زراعت کردن، عقدی است که بموجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معینی بطرف دیگر میدهد که آنرا زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند. توضیح در عقد مزارعه حصه هر یک از مزارع وعامل باید بنحو اشاعه از قبیل ربع یا ثلث یا نصف و غیره معین گردد و اگر بنحو دیگر باشد احکام مزارعه جاری نخواهد شد
مزارعه در فارسی کشاورزی، شمیزش پیمانی است میان خاوند و کشتکار که بخشی از برداشت به خاوند داده می شود زراعت کردن، عقدی است که بموجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معینی بطرف دیگر میدهد که آنرا زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند. توضیح در عقد مزارعه حصه هر یک از مزارع وعامل باید بنحو اشاعه از قبیل ربع یا ثلث یا نصف و غیره معین گردد و اگر بنحو دیگر باشد احکام مزارعه جاری نخواهد شد