جدول جو
جدول جو

معنی مارسپند - جستجوی لغت در جدول جو

مارسپند
(رِ پَ)
ماراسپند. ماراسفند. مهر اسفند. رجوع به ماراسپند و مترادفات کلمه و مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 103 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماروسپند
تصویر ماروسپند
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار شیرویه پسر خسروپرویز پادشا ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماراسپند
تصویر ماراسپند
(پسرانه)
کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهراسپند
تصویر مهراسپند
(پسرانه)
ماراسپند، نام فرشته نگهبان آب، کلام مقدس، نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماراسفند
تصویر ماراسفند
(پسرانه)
ماراسپند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماراسفند
تصویر ماراسفند
ماراسپند، برای مثال تا که بر نطع دهر در بازی ست / رخ بهرام و اسب ماراسفند (انوری - ۶۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماراسپند
تصویر ماراسپند
روز بیست و نهم از هر ماه خورشیدی، برای مثال ای دلارام روز ماراسپند / دست بی جام لعل می مپسند (مسعودسعد - ۵۵۱)، نام فرشته ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
اسفند، ماه دوازدهم از سال خورشیدی، ماه سوم زمستان، در علم زیست شناسی گیاهی خودرو، با گل های سفید کوچک و دانه های ریز سیاه، در علم زیست شناسی دانۀ خوش بوی این گیاه که آن را برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسپندارمذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارسپید
تصویر خارسپید
بادآورد، گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کنگر سفید، خاراسپید، سپیدخار، اقتنالوقی، شوکة البیضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارسان
تصویر مارسان
مارمانند، شبیه مار
فرهنگ فارسی عمید
(اِ پَ)
دانه ای باشد که بجهت چشم زخم در آتش ریزند. (برهان). حرمل. (تاج العروس) (تحفۀ حکیم مؤمن). حرمل احمر. حرمل عامی. حرمله. اسفند. سپند. سبنج و گیاه آن دانه، رضرضه است. (بحر الجواهر) :
ای سپندی منشین خیز و سپند آر سپند
تا ترا سازم ازین چشم گرامی مجمر
چشم بد را ز چنان شاه بگردان بسپند
کآفرین باد بر آن صورت زیبامنظر.
فرخی.
خیز و دفع چشم بد اسپند سوز.
مولوی.
- امثال:
آتش و اسپند. رجوع به مثل آتش و اسپند در امثال و حکم شود.
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
رودخانه ای است که به بحر خزر ریزد ومحل صید ماهی باشد. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 16)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
بمعنی مارستان است که بیمارستان و دارالشفا باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به مارستان و بیمارستان شود
لغت نامه دهخدا
به شکل مار، به اندام مار:
بند دم کژدم فلک را
زان نیزۀ مارسان گشاید،
خاقانی،
- مارسانان، اوفیوریدها، یکی از پنج ردۀ خارپوستان که دریازی بوده و ساختمان داخلی بدن آنها کاملاً شبیه ستارگان دریایی است با این تفاوت که بدن مارسانان ستاره ای ولی صفحۀ مرکزی از پا کاملاً جداست، بازوها نازک و هیچیک از ملحقات دستگاه گوارش و تناسلی در آنجا دیده نمیشود ... بازوها حرکات موجی شبیه دم مار در سطح افقی و در جهات مختلف انجام میدهند و اسم این رده بهمین علت انتخاب گردیده است، و رجوع به جانورشناسی عمومی ج 1 ص 245 و 261 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ فَ)
نام فرشتۀ موکل بر آب. (برهان) :
تا که بر نطع دهر، در بازیست
رخ بهرام و اسب ماراسفند.
انوری.
و رجوع به ماراسپند شود
لغت نامه دهخدا
(اِ فَ)
بر وزن و معنی ماراسپند است که نام روز بیست و نهم ماههای شمسی باشد. (برهان). و رجوع به ماراسپند شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
نام یکی از مشاوران و مصلحت اندیشان خسروپرویز. (از فهرست ولف) :
بباشد به آرام ماروسپند
نباید که آرند بروی گزند.
(شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2908).
وزان شهر تا خان ماروسپند
که بود اندر آن شهریار بلند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
نام پدر آذرباد است که یکی از موبدان آتش پرستان و دانشمندان ایشان بوده. (برهان). نام پدر آذرباد است که در زمان خود موبد موبدان بوده. (انجمن آرا) (آنندراج). نام پدر آذرباد. (ناظم الاطباء). در کتب دینی زرتشتی ’اتورپات ماریسپندان’ (یا آذرپاد پسر ماراسپند) یاد شده. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
نام ملکی که موکل آب است و امور مصالح این روز به او تعلق دارد. (برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
مهراسپند. مارسپند. ماراسفند. در اوستا ’منثره سپنه’، لغهً بمعنی کلام مقدس. (حاشیۀ برهان چ معین) ، نام روز بیست و نهم است از هر ماه شمسی. نیک است در این روز... (برهان). ماراسفندان روز بیست و نهم است از ماههای شمسی که آنرا از روزهای سعد می شمرده اند. (انجمن آرا) (آنندراج). ماراسپندان و ماراسفند و ماراسفندان نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی. (ناظم الاطباء) :
ای دلارام روز ماراسپند
دست بی جام لعل می مپسند.
مسعودسعد.
و رجوع به ماراسفند و مهراسفند و مهراسپند و مارسپند و و ماراسپندان و ماراسفندان شود
لغت نامه دهخدا
روز بیست ونهم از هر ماه شمسی است: ای دلارام، روز ماراسپند دست بی جام لعل می مپسند. (مسعود سعد. 666)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
دانه ای باشد که به جهت چشم زخم در آتش ریزند، اسفند
فرهنگ لغت هوشیار
روز بیست ونهم از هر ماه شمسی است: ای دلارام، روز ماراسپند دست بی جام لعل می مپسند. (مسعود سعد. 666)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مار اسپند
تصویر مار اسپند
((اِ پَ))
نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی، نام ایزد موکل بر آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
((اِ پَ))
اسفند، آخرین ماه سال شمسی، نام روز پنجم از هر ماه شمسی، یکی از امشاسپندان، نماد بردباری و نگاهبان زمین، گیاهی است با گل های ریز سفیدرنگ و دانه های سیاه که دانه های سیاه آن را برای دفع چشم زخم، روی آتش می ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
اسفند
فرهنگ واژه فارسی سره
اسفند یا اسپند دود کردن در خواب نمایانگر هراسی است که از آینده دارید. چنانچه در خواب دیدید که اسفند در آتش می افکنید موردی پیش می آید که از انجام کاری هراس دارید. اسفند را در بیداری برای دفع چشم زخم دشمنان و بد خواهان در آتش می افکنیم در خواب نیز تجسم مکانیسم دفاعی روح ماست در مقابل حوادث بیم آور آینده و به هیچ وجه بد نیست.
- منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب
گوساله ای که دوره ی شیر خوردنش تمام شده باشد اما طبق غریزه
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی