جدول جو
جدول جو

معنی خارسپید

خارسپید
بادآورد، گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کنگر سفید، خاراسپید، سپیدخار، اقتنالوقی، شوکة البیضا
تصویری از خارسپید
تصویر خارسپید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خارسپید

خاراسپید

خاراسپید
بادآوَرد، گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کَنگَر سِفید، خارِسِپید، سِپیدخار، اَقتِنالوقی، شوکَة البیضا
خاراسپید
فرهنگ فارسی عمید

خار سپید

خار سپید
نام داروئی است که آن را بادآورد نیز گویند. (آنندراج). نام داروئی است. (شرفنامۀ منیری). خاریست سپید رنگ که آن را خارچه نیز می گویند... به عربی آن را نمامه گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 360). رجوع به خار اسپید و سپیدخار شود
لغت نامه دهخدا

خار اسپید

خار اسپید
خنگ بید. نام داروئی است که آن را باد آورد نیز گویند. (آنندراج). رجوع بخار سپید و اسپیدخار شود
لغت نامه دهخدا

دارسفید

دارسفید
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در چهل و چهارهزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو انوج به کله دین پایین واقع است. محلی است جلگه، معتدل و سکنۀ آن 368 تن است. آب آن از قنات و چاه تأمین میشود. و محصول آنجا غلات، لبنیات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

لااسپید

لااسپید
نام دیهی از دهستان بویراحمدی سردسیر بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان واقع در 29 هزارگزی شمال خاوری بهبهان. دارای 75 سکنه، زبان اهالی فارسی و لری و محصول آن غلات و پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری وراه آنجا مال رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

مارسپند

مارسپند
ماراسپند. ماراسفند. مهر اسفند. رجوع به ماراسپند و مترادفات کلمه و مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 103 شود
لغت نامه دهخدا

نارسید

نارسید
نرسیده (میوه) نارس، نابالغ (کودک) اندک سال: کس اندر جهان کودکی نارسید بدین شیر مردی و گردی ندید. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار