- مادیون
- از ریشه پارسی ماتکیان ماتک گروان جمع مادی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ماده در نظر مادیون عنوان فکر و تصور ندارد
معنی مادیون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مادی درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعاتاین قاعده نکنند)
از ریشه پارسی ماتکیان ماتک گروان اسب ماده: قریب به ده هزار اسب بدوی تازی نژاد ابقر و مادیان خرد و بزرگ کردند
اسب ماده
اسب ماده
زیر، فرو
بدهکار، وام دار
آنچه پایین چیز دیگر قرار دارد، زیردست، پست تر، پایین تر
پست تر، پایین تر
بدهکار، وامدار، مقروض
فروتر، پایین تر
قرض دار، بدهکار
شبیه بودن
سمبولیک، سمبلیک
میدان ها
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
عنصر رادیو اکتیوی است سفید و درخشان شبیه نمک کوبیده، در تاریکی مثل چراغ میدرخشد و تولید حرارت هم میکند و هزار برابر طلا ارزش دارد
مناطقی که بر روی جلد بدن خارپوستان با داشتن پاهای آمبولاکری مشخص است و معمولا تعداد این مناطق 5 تا است. خارپوستان، زند اعلی. لاتینی پرتو
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
عنصری کمیاب، گران بها، سفید و درخشان شبیه نمک کوبیده که در مجاورت هوا سیاه می شود و در رادیوتراپی کاربرد دارد
به رنگ ماغ، تیره، سیاه رنگ، برای مثال تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری - ۶۳)
عدی معادل هزارهزار، دو کرور
محل رهگذر باد، بادخانه، بادخن
باقی گذاشتن، گذاشتن، رها کردن، ماندن
مانستن مانند بودن
مانستن مانند بودن
درختچه ای خودرو و زینتی، با پوست قهوه ایی رنگ، میوۀ گرد و قرمز و دانه های گلابی شکل، کانیرو، خامالا، خامالاون، خامالیون، خاماون، خامالیوس
ماده ها، کنایه از مرد زن صفت، جمع واژۀ ماده
مزدیسنا، زرتشتی، آنکه به دین و آیین زردشت اعتقاد دارد، پیرو زردشت، زردشتی، زردهشتی، مزدیسنی، گبر، گبرک، مزداپرست، بهدین
واحد اندازه گیری زاویه، معادل ۵۷ درجه و ۳۰ دقیقه