جدول جو
جدول جو

معنی مادون

مادون
ماسوا و فروتر و پائین تر، (ناظم الاطباء)، ماسوا و بمعنی فروتر نیز آمده، (غیاث) (آنندراج)، زیردست، مقابل مافوق، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، از ما (آنچه) + دون (فرودتر) آنچه فروتر است، آنچه فرود است:
جمله بر خودحرام کرده بدی
هرچه مادون کردگار عظیم،
ناصرخسرو،
آنکه کشتستم پی مادون من
می نداندکه نخسبد خون من،
مولوی،
، (اصطلاح اداری) به کارمندانی اطلاق می شود که در حوزۀ کار و اداره نسبت به فرد یا افراد دیگر شغل و درجۀ فرودتر و حقیرتر داشته باشند، آن افراد را نسبت به اینان مافوق گویند، از این روی ممکن است کسی مافوق عده ای و مادون عده ای دیگر باشد
لغت نامه دهخدا