- مادگی
- مقابل نری، ماده بودن، در علم زیست شناسی اندام مادۀ گل که شامل تخمدان و تخمک هاست، سوراخ جلو لباس که دگمه در آن جا می گیرد، جادگمه
معنی مادگی - جستجوی لغت در جدول جو
- مادگی
- مقابل نری، ماده بودن، سوراخ جلو لباس که تکمه در آن جای میگیرد
- مادگی ((دِ))
- جای دکمه، آن بخشی از گیاه که ماده گل را تشکیل می دهد، عضو تولیدمثل در جنس ماده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ساختگی، بسیج، تهیه
آماده و مهیا بودن، برای مثال آن جهان صورت شود آن مادگی / هرکه در مردی ندید آمادگی (مولوی - ۹۲۰)
Preparation, Preparedness, Readiness
подготовка , готовность
Vorbereitung, Bereitschaft
підготовка , готовність
przygotowanie, gotowość
准备 , 准备状态
preparação, prontidão
preparazione, prontezza
preparación, disposición
préparation, disponibilité
voorbereiding, paraatheid, gereedheid
การเตรียมการ , ความพร้อม
persiapan, kesiapan
حديدٌ , قاسيٌ , همسٌ
तैयारी , तत्परता
הַכָּנָה , מוּכָנוּת , מוכנות
준비 , 준비 상태
hazırlık, hazır olma
maandalizi, utayari
প্রস্তুতি
تیاری
بادگیر
ساده بودن، عاری بودن از نقش و نگار
خستگی، خسته بودن، جراحت
ساده و بی پیرایه بودن، بی آلایش بودن، کنایه از ساده دلی
تعب و ناتوانی و خستگی، کوفتگی
مقابل نری، حالت ماده بودن
ماده بودن: ... که اندر مایه است نه از قوت مایگی