معنی مادگی
- مادگی
- مقابل نری، ماده بودن، در علم زیست شناسی اندام مادۀ گل که شامل تخمدان و تخمک هاست، سوراخ جلو لباس که دگمه در آن جا می گیرد، جادگمه
واژههای مرتبط با مادگی
مادگی
- مادگی
- مقابل نری، ماده بودن، سوراخ جلو لباس که تکمه در آن جای میگیرد
مادگی
- مادگی
- جای دکمه، آن بخشی از گیاه که ماده گل را تشکیل می دهد، عضو تولیدمثل در جنس ماده
مادگی
- مادگی
- ماده بودن، تانیث بودن، مونث بودن
متضاد: نرینگی، اندام ماده گل وگیاه، عضوتولیدمثل گل وگیاه، جادکمه، جاتکمه
آمادگی
- آمادگی
- ساختگی، بسیج، تهیه
بادگی
- بادگی
- بادگیر
سادگی
- سادگی
- ساده بودن، عاری بودن از نقش و نگار
ماندگی
- ماندگی
- خستگی، خسته بودن، جراحت
سادگی
- سادگی
- ساده و بی پیرایه بودن، بی آلایش بودن، کنایه از ساده دلی
ماندگی
- ماندگی
- تعب و ناتوانی و خستگی، کوفتگی
