- مؤانست ((مُ آ نِ سَ))
- با هم انس و الفت داشتن
معنی مؤانست - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم جنس شدن، هم جنس بودن مانند هم شدن
با کسی انس گرفتن، با هم انس و الفت داشتن
همشکل شدن، همجنسی، همانندی
محبت، همدمی، انس، مصاحبت
بازدارندگی، جلوگیری، بازداری، جلوگیری
پشتکار
دشمنی
به شتاب افکندن، ربودن
دوری گزیدن، دوری کردن
بر عهده گرفتن، همراهی
فریب دادن، فریفتن، ستم کردن
همنشینی کردن، با کسی نشستن، همنشینی
یکدیگر را لمس کردن، به هم دست مالیدن
با هم ستیزه کردن، عناد کردن، دوری جستن
سختی کشیدن، رنج دیدن، کشمکش داشتن، رنجاندن
کسی را از کاری بازداشتن، منع کردن، جلوگیری کردن
تشویق کردن در بیع و کم کردن بها، چانه زدن در معامله
شبیه شده ماننده
مانند شدن به چیزی، شبیه بودن
مجانسه و مجانست در فارسی: از ریشه پارسی همگنی بهم مانند بودن همجنس بودن ماننده شدن
پهلوی هم واقع شدن، از یکدیگر دور شدن دوری گزیدن
همنشینی، معاشرت، برخاست
نگاهبانی کردن پاسبانی کردن، نگاهبانی
یکدیگر را فریب دادن فریفتن، ستم کردن، فریفتکاری، جور ستم
شتاب کردن عجله کردن، شتاب عجله
جهمرزی
نیک فرا گرفتن، خوش رفتاری
دست بگردن هم انداختن یکدیگر را در آغوش گرفتن
گردن کشی کردنخلاف کردن، ستیزه کردن با کسی ستیهیدن عناد ورزیدن، گردن کشی خلاف: ... از جهت الزام حجت و اقامت بینت برفق و مدارا دعوت فرمود و باظهار آیات مثال داد. تا معاندت و تمرد کفار ظاهر گشت، ستیزه
رنج چیزی کشیدن
در هم آمیختن امور مشتبه کردن، بعهده گرفتن: (چون در ملابست و ممارست این فن روزگاری بمن بر آمد) (مرزبان نامه. تهران. 1317 ص 5)
لمس کردن یکدیگر را دست مالیدن بهم
قیاس کردن با هم سنجیدن دو چیز را، سنجش