جدول جو
جدول جو

معنی لیکارت - جستجوی لغت در جدول جو

لیکارت(رِ)
نام کسی که اتانس او را به حکومت جزیره لم نس گمارد به عهد داریوش بزرگ، پس از آنکه جزیره را به تصرف آورد. (ایران باستان ج 1 ص 627)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیکاره
تصویر بیکاره
بیکار، بی هنر، ولگرد، بی فایده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیگارت
تصویر سیگارت
سیگار، استوانۀ کاغذی کوچک محتوی توتون برای کشیدن و دود کردن
فرهنگ فارسی عمید
مقنن اسپارطه، قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده مجدد بازیهای المپ، خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396- حدود 324 قبل از میلاد)، و رجوع به لیکورگوس شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
سیگار. رجوع به سیگار شود، قرقرۀ باریک دارای نخی نازک (نخ یا ابریشم) که برای نازک دوزی و پس دوزی بکار میرود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
امیل، ریاضی دان فرانسوی مولد پاریس (1858-1941 میلادی) عضو فرهنگستان علوم و فرهنگستان فرانسه
آبه ژان، عالم ستاره شناس فرانسوی، مولد فلش (1620-1682 میلادی)
لوئی - بنوآ، شاعر فکاهی فرانسه، مولد پاریس (1769-1828 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
پلوکراتس. جبار شهر شامس. در حدود 532 قبل از میلاد اقتدار فراوان یافت چنانکه کبوجیه پادشاه ایران و آمازیس فرعون مصر با وی از در اتحاد درآمدند سرانجام حاکم سارد او را دستگیر ساخته بر دار زد. (521 قبل از میلاد). (از حواشی تمدن قدیم بقلم فلسفی). در قاموس الاعلام ترکی (کلمه پولیکرات) آمده است. پولیکرات نام پادشاهی است که از سال 535 تا سنۀ 524 قبل از میلاد در سیسام (؟) (شامس ؟) سلطنت کرد و صاحب ثروت و اعتباری فراوان گردید و بسیاری از جزائر واقع اطراف ملک خود را بضبط آورد. او حامی علوم و فنون بود و بدرجه ای اقتدار و احتشام پیدا کرد که پادشاهان ایران و مصر به اتّفاق وی مایل شدند و بالاخره به هوس جهانگشائی خواست یونیه (ایونی) یعنی سواحل غربی اناطولی را تصاحب کند ولی والی ایران در شهر سارد او را اسیر کرده به دار کشید. گویند در هر کار بختیار بود و به هرچه دست می یازید کامیاب می شد از این رو برای دفع چشم زخم یک حلقه انگشتری گرانبهای خود را بدریا افکند امّا بخت همایون وی آن را نیز در شکم یک ماهی بخود وی بازگردانید
لغت نامه دهخدا
(کُ رُ)
شاعر یونانی قرن سوم قبل از میلاد مولد شالسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
حالت و کیفیت بیکار بیشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاره
تصویر بیکاره
بیکار، بیهنر، ولگرد، بیفایده بیسود بیمصرف
فرهنگ لغت هوشیار
اسپانیایی دی کر (دی کر دود کننده) سیگار برگ، گیلز کاغذی که در آن توتون برای کشیدن ریزند، قرقره باریک دارای نخ نازک (نخ یا ابریشم) که برای نازک دوزی به کار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیکاره
تصویر سیکاره
پارسی تازی گشته سه گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
بطالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
البطالة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
Joblessness, Unemployment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
chômage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
desempleo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
ukosefu wa ajira
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
Arbeitslosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
безробіття , безробіття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
bezrobocie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
失业
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
desemprego
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
بے روزگاری , بے روزگاری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
বেকারত্ব , বেকারত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
işsizlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
disoccupazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
실업 , 실업
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
失業
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
אבטלה , אַבְטָלָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
безработица
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
pengangguran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
การว่างงาน , การว่างงาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
werkloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
बेरोज़गारी , बेरोजगारी
دیکشنری فارسی به هندی