جدول جو
جدول جو

معنی لیمونجو - جستجوی لغت در جدول جو

لیمونجو
موضعی به سیارستاق مازندران. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 106)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیموناد
تصویر لیموناد
نوشابۀ گازدار که با آب لیمو و شربت قند درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیمونیت
تصویر لیمونیت
نوعی اکسید آهن زرد رنگ که باعث زردی خاک یا سنگ می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیمون
تصویر لیمون
لیمو، میوه ای از جنس مرکبات که دو نوع ترش و شیرین دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریونجو
تصویر ریونجو
موریانه، نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کند
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، لبنگ، دیوک، ارضه
فرهنگ فارسی عمید
(ری وَ)
ریونجه. دیوک. ارضه. (ناظم الاطباء) (از برهان). کرم چوبخوار که به تازی ارضه خوانند و در فرهنگ جهانگیری ’ردنجو’ آورده ظاهراً در اصل دیوچه باشد. (انجمن آرا) (از آنندراج). موریانه. دیوک. ارضه. ریونجه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مترادفات شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان شهریاری بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 6000گزی شمال باختری ساری، دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 200 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا برنج، پنبه و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو و بنای امامزادۀ آن باستانی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
معرب لیمو، ثمری معروف، لیمو، و فیه بادزهریه تقاوم بها السموم کلها کثیرهالمنافع، (منتهی الارب)، ضریر انطاکی آرد: الاصلی منه هو المستدیر الصغیر المصفرعند استوائه الرقیق القشر و غیره مرکب، اما علی الاترج و هو الاستیوب المعروف بمصر بالحماض الشعیری او علی النارنج و هو الموسوم بالمراکبی و اجوده الاصلی المستدیر المشتمل علی خطوط ممایلی اصله تنتهی الی نقطه و هو مرکب القوی فقشره حار یابس فی الثالثه و بزره فی الثانیه او الاولی و حماضه بارد فی الثانیه بجملته یطفی ٔ اللهیب و الصداع و العطش و القی ٔ و الغثیان و فساد الغذاء و ما یحدث من الحارین و یقاوم السموم کلها خصوصاً بعد التنقیه و یفتح الشاهیه و یعدل الخلط و یکسر سورهالتخم و فسادالاغذیه اکلاً و قشره اشد مقاومه للسموم و بزره اعظم حتی قیل انه یبلغ رتبه الاترج و القول بانه یقطع النسل شیاع عامی و کل ماخف قشره وکان نقیاً من الاغشیه حل المغص و الریاح حتی الایلاوس و ان جفف بجملته و سحق مع وزنه من السکر، و استعمل ازال البخار و الدوخه و فتح السدد و فی بزره تفریح عظیم و حماضه یجلو الکلف و البهق و النمش و الحکه خصوصاً بالقلی و الشیرج و ان جمع ورقه و زهره و قشره فی معجون عادل الیاقوت فی تفریحه و هو خیر من الخل للمرضی و ماؤه یحل الجواهر اذا جعلت فیه و ان حل فیه الودع و اضیف الیه النوشادر جلاالبهق و حیاو اذا اخذ مملو حاقوی المعده و ازال ما فیها من الوخم و هو یهیج السعال و یضعف العصب و القوی و یضر المبرودین، و یصلحه العسل و او السکر و شربه بزره الی ثلاثه و قشره اربعه و مائه و ثمانیه عشر و من خواصه: ازاله الزکام شماً و ان الصغیر منه اذا دلکت به الانثیان فی الحمام قبل البلوغ منعالشیب، (تذکرۀ ضریر انطاکی ص 293)،
- لیمون بوصفیر، نام نارنج است در تداول عامۀ عرب کنونی، (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
قراحصار لیمونیه به حدود آقشهر ارزنجان، قلعتی است. (نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 97)
لغت نامه دهخدا
به یونانی حماض بزرگ است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، نوعی از حماض بزرگ است که در بستانها بیشتر روید و در حماض گفته شد، منفعت و صفت انواع آن، (اختیارات بدیعی)، به لغت سریانی دوائی است که بیخ آن را به شیرازی حلیمو خوانند، ضماد کردن آن درد مفاصل و نقرس را نافع است، (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
در زبان شیرخوارگان، مردمک. ببک. نی نی. مردم چشم. به به. انسان العین. مردمک چشم. کاک. کیک. تخم چشم. صبی العین. مردمه. ذباب العین.
لغت نامه دهخدا
منسوب به لیمون، چیزی که لیمو در آن انداخته باشند چون سکنجبین لیمونی که بجای سرکه در آن لیمو می اندازند، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
موضعی از گیلان قرب کی کلایه، (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 18)
لغت نامه دهخدا
سنسکریت تازی شده لیمو از گیاهان فرانسوی فرش در گیلان و مازندران به گونه ای از ماسه ریز گفته می شود در بندر های پارس چیت می گویند یا لیمون اضالیا برنطی. یکی از گونه های لیموترش است. یا لیمون اضالیا مالح. گونه ای لیموترش که به لیموی ایتالیایی نیز موسوم است. یا لیمون بلدی. لیموترش. یا لیمون حلو. لیمو شیرین، یا لیمون مالح. لیمو ترش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریونجو
تصویر ریونجو
موریانه ریوک ارضه
فرهنگ لغت هوشیار
لیمویی منسوب به لیمون، چیزی که لیمو در آن انداخته باشند چون سکنجبین لیمونی که بجای سرکه درآن لیمو اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیمونات
تصویر لیمونات
لیموناد: افتتاح کارخانه لیمونات (بزمان ناصر الدین شاه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیموناد
تصویر لیموناد
نوشابه گازدار که با آب لیمو و شربت قند درست میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته شبدر ترشک از گیاهان حماض کبیر است که آنرا شبدر ترشک گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریونجو
تصویر ریونجو
((وَ))
رونجو. رونجه، موریانه. دیوک. ارضه
فرهنگ فارسی معین
((مُ نُ))
لباس بلند سنتی ژاپنی با آستین های گشاد و کمربند پارچه ای که به عنوان لباس رو می پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیموناد
تصویر لیموناد
نوشابه ای است گازدار با مزه شیرین و ترش
فرهنگ فارسی معین
از توابع چهاردانگه شهریاری بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ساری
فرهنگ گویش مازندرانی