- لیت
- کلمه ای که در مقام تمنا و آرزوی چیزی می گویند، کاش، کاشکی
لیت و لعّل: کاشکی و شاید، بوک و مگر
معنی لیت - جستجوی لغت در جدول جو
- لیت
- کاشکی کلمه تمنی کاش کاشکی. یا لیت و لعل. بوک و مگر کاشکی: منم از حرف تمنا و ترجی فارغ شسته از صفحه خاطر رقم لیت ولعل. (وحشی بافقی. چا. امیر کبیر 232) یا با هزار لیت و لعل. با اگر مگر بسیار. له (چنانکه دانه انگوری براثر فشار یا بادنحان و کدو و بامیه بسبب پختن بسیار)
- لیت ((لَ یا لِ))
- کاش، ای کاش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مفلس، بی سر و پا، لات، غلام، کنیز
بادمجان پخته و لهیده، ترشی بادمجان پخته و له شده
واحد اندازه گیری حجم مایعات، معادل ۱۰۰۰ سانتی متر مکعب
لیته ترشی. یا لیته بادنجان. ترشیی است که از بادنجان پخته و له کرده و بعضی مواد دیگر تهیه کنند
بی سر وپا پریشان و مفلس، پسرساده غلام: آخر این لیتک کتابفروش برسانید کار بنده بجان. (سنائی چا. مد. 349)، کنیز فربه و بد اصل، فضله هر چیز
واحد حجم و اندازه گرفتن مایعات و آن معادل هزار گرم آب خالص، چهار درجه حرارت است و هم معادل است با 3 گرم مکعب و نصف
بادمجان پخته، ترشی بادمجان
واحدی برای اندازه گیری آب برابر با یک کیلوگرم
بسیار خاموش، مرد خردمند دانا
روایی، حلالی زیور، آرایش زیور، آرایش
زیور، زینت، پیرایه، صورت ظاهر انسان، هیئت انسان، چگونگی پیکر و رنگ چهره، حلیه
برگۀ کاغذی چاپ شده برای ورود به تماشاخانه، اتوبوس، راه آهن، هواپیما و مانند آن
وهانگی انگیزگی علت بودن
مرد کم گوشت
حقیقت امر
روا بودن، حلال بودن
Causality
причинность
Kausalität
причинність
przyczynowość
causalidade
causalidad
causalité
causalità
causaliteit