معنی حلیت - فرهنگ فارسی عمید
معنی حلیت
- حلیت
- زیور، زینت، پیرایه، صورت ظاهر انسان، هیئت انسان، چگونگی پیکر و رنگ چهره، حلیه
تصویر حلیت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حلیت
حلیت
- حلیت
- انغوزه. (ناظم الاطباء). انگزه. (آنندراج). انکژه. (مهذب الاسماء). انگوزه و آن صمغ درخت انجدان است. انگژد. (زمخشری). انقوزه
لغت نامه دهخدا