جدول جو
جدول جو

معنی لَصِقَ - جستجوی لغت در جدول جو

لَصِقَ
چسباندن، چسبنده
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چسباندن، چسبنده
دیکشنری عربی به فارسی
تف انداختن، تف
دیکشنری عربی به فارسی
ملاقات کردن، او ملاقات کرد
دیکشنری عربی به فارسی
صفحه بازی کردن، بازی، سرگرم کردن، بازی کردن، به بازی کردن، دستکاری کردن، اسباب بازی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
آب کشی کردن، او لیسید
دیکشنری عربی به فارسی
پوشاندن، لباس، پوشیدن، لباس پوشیدن
دیکشنری عربی به فارسی
چسبناک، چسب، چسبنده، چسبان
دیکشنری عربی به فارسی
نگران بودن، اضطراب
دیکشنری عربی به فارسی
واژگون شدن، غرق شدن، آبگرفته کردن، خیساندن
دیکشنری عربی به فارسی