- لوچانده
- چشم را کج و کوله کرده
معنی لوچانده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لوغانیده
چشم را کج و کوله کرده
آنکه چشم خود را کج و کوله کند
بصورتی ناپسند در آورنده (چشم را)
نمو داده شده رشد داده
بجوش آورده، دارویی که آنرا در آب جوشانیده باشند و عصاره آنرا برای معالجه بمریض دهند
پوشانیده
تافته خمیده تابیده، برنج داشته
متلاطم، بر انگیخته، دیوانه کردن، آمیخته، آلوده
رویانیده، رشدداده شده، نموداده شده
پیچانیده، پیچیده، تابیده، پیچ داده شده
دارویی که در آب بجوشانند و افشره اش را به بیمار می دهند
کوچ دادن: کوچانیدن ارامنه از ارمنستان بدستور شاه عباس بزرگ
درهم و برهم کرده گره خورده (نخ و ابریشم و مانند آن)
بالقمه های بزرگ نیم خاییده فرو برده
بالقمه های بزرگ نیم خاییده فرو برده
سرداده لغزانیده
دوشانیده دوشیده
دوشاننده
دوشانیدن
ترفند (حلیه)
کج وکوله کردن چشم
به نوشیدن وا داشته
کوچ دادن، جماعتی از مردم را از سرزمینی به سرزمین دیگر حرکت دادن
مدعی علیه
مهاجر
قرائت شده مطالعه شده، دعوت شده بمهمانی، احضار شده فرا خوانده، مدعی علیه
دوشنده، آنکه شیر می دوشد
متملقانه، از روی فریب کاری، برای مثال اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی - لغت فرس - لوسانه)
چرب و شیرین، لقمۀ چرب و شیرین، سخن شیرین و دل چسب
قرائت شده، مقابل خواهان، در علم حقوق طرف دعوی، مدعی علیه، دعوت شده
آنکه بلولد کسی که لول خورد
نوعی از گیاههای متعفن: وین سیم که هست اسم و جسمش نی چون بوی خوش سپست و لوکانه... (عثمان مختاری. چا. همائی 499)