ستور بزرگ سر و درازپا و یا درازسر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). بزرگ سر از شترو دیگر ستور. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به قندل شود، کلان و بزرگ. (ناظم الاطباء)
ستور بزرگ سر و درازپا و یا درازسر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). بزرگ سر از شترو دیگر ستور. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به قَندَل شود، کلان و بزرگ. (ناظم الاطباء)
نام دو ده نزدیک به هم جزء دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل واقع در 14هزارگزی جنوب آستارا در مسیر شوسۀ آستارا به انزلی. جنگل، گرمسیر، مرطوب و مالاریائی. دارای 1536 تن سکنه. آب آن از قنات و رود. محصول آنجا غلات، برنج و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال است. راه شوسه و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام دو ده نزدیک به هم جزء دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل واقع در 14هزارگزی جنوب آستارا در مسیر شوسۀ آستارا به انزلی. جنگل، گرمسیر، مرطوب و مالاریائی. دارای 1536 تن سکنه. آب آن از قنات و رود. محصول آنجا غلات، برنج و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال است. راه شوسه و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
عمل لوند: می از جام کسان در کام کردن لوندی را حریفی نام کردن، (امیر خسرو لغ) از هوا داری ما و تو چو مستغنی است یار ای رقیب این چاپلوسی ولوندی تا بکی، (کمال خجندی لغ)
عمل لوند: می از جام کسان در کام کردن لوندی را حریفی نام کردن، (امیر خسرو لغ) از هوا داری ما و تو چو مستغنی است یار ای رقیب این چاپلوسی ولوندی تا بکی، (کمال خجندی لغ)