جدول جو
جدول جو

معنی لوستالو - جستجوی لغت در جدول جو

لوستالو
(تا لُ)
الیزه. روزنامه نگار انقلابی، مولد سن ژان دانژلی (1762-1790 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشتالو
تصویر گوشتالو
گوشت آلود، پرگوشت، فربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لو الو
تصویر لو الو
مرد سبک و بی وقار، رذل، سفله
فرهنگ فارسی عمید
(خَ بَ دَ / دِ)
در تداول عامه، پرگوشت، گوشت دار، فربه، بسیارگوشت، گوشتالود، گوشتناک
لغت نامه دهخدا
سن، پاپ مسیحی از سال 253 تا سال 254 میلادی
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر است که 308 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شِ وِ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 125 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
شخصی راگویند که سبک و بی تمکین باشد. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا
گوشت آلود: صورت گرد و آفتاب خورده ای داشت که با چشمهای درشت سالم و پیشانی گره دار و بینی گوشتالو مشخص میشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشتالو
تصویر گوشتالو
چاق، فربه
فرهنگ فارسی معین
چاق، سمین، فربه، گوشتالود
فرهنگ واژه مترادف متضاد