معنی لهندگی - جستجوی لغت در جدول جو
لهندگی
(لِ هََ دَ / دِ)
حالت و چگونگی لهنده
ادامه...
حالت و چگونگی لهنده
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر دوندگی
دوندگی
تک و دو، عمل دونده
ادامه...
تک و دو، عمل دونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر آکندگی
آکندگی
انباشتگی، پری
ادامه...
انباشتگی، پُری
فرهنگ فارسی عمید
دهندگی
(دَ هََ دَ / دِ)
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم و بذل. (ناظم الاطباء)
ادامه...
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم و بذل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
لمندگی
(لَ مَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی لمنده
ادامه...
حالت و چگونگی لمنده
لغت نامه دهخدا
لهیدگی
(لِ دَ / دِ)
حالت و چگونگی لهیده. رجوع به لهیده شود
ادامه...
حالت و چگونگی لهیده. رجوع به لهیده شود
لغت نامه دهخدا
لقندگی
(لَقْ قَ دَ / دِ)
جنبانی چیزی نااستوار در جای خود چون میخ و دندان و جز آن
ادامه...
جنبانی چیزی نااستوار در جای خود چون میخ و دندان و جز آن
لغت نامه دهخدا
لاندگی
(دَ / دِ)
اسم از لاندن. عمل لاندن. رجوع به لاندن شود
ادامه...
اسم از لاندن. عمل لاندن. رجوع به لاندن شود
لغت نامه دهخدا
تصویر رجندگی
رجندگی
رزندگی عمل رنگ کردن
ادامه...
رزندگی عمل رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لنگندگی
لنگندگی
کیفیت و حالت لنگنده
ادامه...
کیفیت و حالت لنگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لغزندگی
لغزندگی
کیفیت لغزنده لغزنده بودن لیزی
ادامه...
کیفیت لغزنده لغزنده بودن لیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لرزندگی
لرزندگی
چگونگی و حالت لرزنده
ادامه...
چگونگی و حالت لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
لقیدگی
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
ادامه...
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خرندگی
خرندگی
عمل خریدار، خریداری
ادامه...
عمل خریدار، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زنندگی
زنندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
ادامه...
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر روندگی
روندگی
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
ادامه...
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر راندگی
راندگی
دور گردیده بودن
ادامه...
دور گردیده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لمندگی
لمندگی
حالت و کیفیت لمنده
ادامه...
حالت و کیفیت لمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دوندگی
دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
ادامه...
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر درندگی
درندگی
عمل درنده، سبعیت
ادامه...
عمل درنده، سبعیت
فرهنگ لغت هوشیار
آکندگی
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
ادامه...
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آگندگی
آگندگی
کیفیت و حالت آگنده
ادامه...
کیفیت و حالت آگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بسندگی
بسندگی
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
ادامه...
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر برندگی
برندگی
تیزی، برش، عمل برنده
ادامه...
تیزی، برش، عمل برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهندگی
دهندگی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
ادامه...
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دنندگی
دنندگی
دوندگی به نشاط، خرامندگی
ادامه...
دوندگی به نشاط، خرامندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زنندگی
زنندگی
((زَ نَ دَ یا دِ))
زشتی
ادامه...
زشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویر سهندگی
سهندگی
آلرژی
ادامه...
آلرژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بسندگی
بسندگی
اکتفا، قناعت، کفایت
ادامه...
اکتفا، قناعت، کفایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر برندگی
برندگی
برَندگی
Bluntness
ادامه...
Bluntness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر لغزندگی
لغزندگی
Slipperiness
ادامه...
Slipperiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر لرزندگی
لرزندگی
Convulsiveness
ادامه...
Convulsiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر لغزندگی
لغزندگی
لَغزَندِگی
escorregadia
ادامه...
escorregadia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر لرزندگی
لرزندگی
لَرزَندِگی
convulsão
ادامه...
convulsão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر برندگی
برندگی
بُرَندِگی
тупость
ادامه...
тупость
دیکشنری فارسی به روسی