جدول جو
جدول جو

معنی لهف - جستجوی لغت در جدول جو

لهف
کلمه ای که با آن اظهار حسرت کنند، افسوس، دریغ
تصویری از لهف
تصویر لهف
فرهنگ فارسی عمید
لهف
(لَ)
دریغ و آن کلمه ای است که بدان حسرت خورند بر گذشته و فوت شده. لهفه. (منتهی الارب). حزن و تحیر. (بحر الجواهر). حزن. اندوه. (از حاشیۀ مثنوی) :
او سگ فرّخ رخ کهف من است
بلکه او هم درد و هم لهف من است.
مولوی.
سیصدونه سال آن اصحاف کهف
پیشتان یک روز بی اندوه و لهف.
مولوی
لغت نامه دهخدا
لهف
(سِ)
اندوهگین گردیدن، دریغ خوردن. (منتهی الارب). حسرت خوردن. (تاج المصادر). ارمان خوردن. (زوزنی) (دهار)
لغت نامه دهخدا
لهف
اندوهگین گردیدن، دریغ خوردن، حسرت خوردن
تصویری از لهف
تصویر لهف
فرهنگ لغت هوشیار
لهف
((لُ فَ))
صورتی که دختران از پارچه سازند و با آن بازی کنند، جمع لهفتان
تصویری از لهف
تصویر لهف
فرهنگ فارسی معین
لهف
((لَ هَ))
اندوهگین گردیدن، حسرت خوردن، افسوس خوردن، دریغ ورزیدن
تصویری از لهف
تصویر لهف
فرهنگ فارسی معین
لهف
((لَ))
حسرت، اندوه
تصویری از لهف
تصویر لهف
فرهنگ فارسی معین
لهف
افسوس، انفعال، تاسف، حسرت، ندامت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لطف
تصویر لطف
نرمی، مهربانی، نیکویی، ظرافت، زیبایی، عفو و بخشش، بذل کردن، بخشیدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهی
تصویر لهی
رخصت، پروانه، اجازۀ رسمی که از طرف دولت برای انجام کاری معیّن صادر شود، اجازه نامه، لیسانس، حکم، فرمان، اذن، اجازه، مجوّز، پروانچه، جواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاف
تصویر لاف
گفتار بیهوده و گزاف، دعوی زیاده از حد، خودستایی
لاف زدن: خودستایی کردن، دعوی زیاده از حد کردن، برای مثال دوست مشمار آنکه در نعمت زند / لاف یاری و برادرخواندگی (سعدی - ۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهب
تصویر لهب
شعله، زبانۀ آتش، گرد و غبار بالاآمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهر
تصویر لهر
میخانه، شراب خانه، فاحشه خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلهف
تصویر تلهف
دریغ خوردن، افسوس خوردن، اندوه بردن
فرهنگ فارسی عمید
(لُ فَ / لِ هَُ)
به معنی لعبت و آن صورتی باشد که دخترکان از پارچه سازند و با آن بازی کنند. (از برهان). صورتی است که دخترکان از جامه و جز آن سازند و در هند او را کودیه خوانند. (جهانگیری). به معنی لعبت است که طفلان ودختران بدان بازی کنند و آن صورتی است سایه دار و فارسیان عین را به هاء بدل کنند (لعبت = لهفت) ، چنانکه عفعف سگ را هف هف گویند. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
به معنی ملهوف است. ستمدیدۀ مضطر دادخواه. حسرت خورنده. (منتهی الارب). اندوهگن. (مهذب الاسماء). اندوهناک. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(لُ فَ)
به معنی لعبتان است که جمع لعبت باشد، یعنی صورت بازیچۀ دخترکان که از جامه سازند و لحبتان هم به نظر رسیده است. (از برهان)
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
دریغخوارتر. غم و حسرت خورنده تر.
- امثال:
الهف من ابن السوء، دریغخوارتر از پسر شرور، زیرا وی از پدر و مادر خود در حال حیات آنان اطاعت نمیکند و آنگاه که مردند غم میخورد. (از مجمع الامثال میدانی).
الهف من ابی غبشان، غمخوارتر از ابوغبشان، بجای الهف، احمق نیز آمده. رجوع به مجمع الامثال میدانی ذیل احمق و الهف شود.
الهف من قالب الصخره، غمخوارتر از ’قالب الصخره’ (نام کسی) ، بجای الهف اطمع نیز آمده است. رجوع به مجمع الامثال میدانی ذیل اطمع و الهف شود.
الهف من قضیب، غمخوارتر از قضیب (نام کسی). رجوع به مجمع الامثال شود.
الهف من مغرق الدر، غمخورنده تر از مغرق الدر. مردی از تمیم در خواب چنان دید که در دریا یک عدل مروارید یافته و آنرا غرق کرده است. از خواب بیدار شد و از غم بسیار مرد. (از مجمع الامثال میدانی)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
آرمان خوردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). اندوه بردن. (زوزنی). دریغ خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و از سر تأسف و تلهف می گفت. (سندبادنامه ص 100)
لغت نامه دهخدا
(لَ فَ)
لهف. دریغ. و رجوع به لهف شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ فا)
زن ستم دیدۀ پریشان روزگار فریادخواه دریغخورنده. ج، لهافی، لهاف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دریغیدن دریغ خوردن، جاشاکیدن (غم خوردن) دریغ خوردن اندوه بردن افسوس خوردن، اندوه خوری، جمع تلهفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهف
تصویر لاهف
ستمدیده دادخواه، رسانه خور (رسانه حسرت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاف
تصویر لاف
خودستایی بدروغ، خویشتن ستائی بدروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهف
تصویر کهف
غار بزرگ در کوه
فرهنگ لغت هوشیار
نرم شل و ول نیایه آزبا (دعا)، نیرنگ جنبل (طلسم)، چنته چوپان آفریکایی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
در خون تپیدن، ناآرامی هنگام جان دادن کچ (فلس ماهی) پشینرماهی پشینرک پولک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهف
تصویر زهف
سبک گردیدن، سبک یافتن باد چیز را و سبک بردن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهف
تصویر رهف
تیز کردن شمشیر را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهفه
تصویر لهفه
دریغ، رسانه (حسرت)، اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به لعبه صورتی که دختران از پارچه سازند وبا آن بازی کنند جمع لهفتان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لخف
تصویر لخف
سر شیر تنک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلهف
تصویر تلهف
((تَ لَ هُّ))
افسوس خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لطف
تصویر لطف
مهربانی
فرهنگ واژه فارسی سره
افسوس، تاسف، دریغ، غم خوردن، دریغ ورزیدن، افسوس خوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد